فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

سبک زندگی اسلامی

آخرین نظرات

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

الگوهای رفتاری بزرگان در خانواده

الگوهای رفتاری بزرگان در خانواده
یک بار من از ارث پدری فرشی خریدم و آقای بهشتی(ره) هیچ حرفی به من نزدند، هر چند اعتقاد داشتند که زندگیشان نباید از مرز طلبگی خارج شود اما این را برای خود تجویز می‌کردند و من کاملا آزاد بودم که مطابق نظر ایشان عمل کنم یا نکنم. در هر حال، بعد از چند ماه از خرید فرش پشیمان شدم و آن را فروختم.

یکی از وظایف روحانیت علاوه بر تبیین معارف دینی، الگو دهی به جامعه در عرصه عمل است. کردار یک روحانی باید تبلیغ دین باشد و مردم را به نحوه رفتارهای اجتماعی و دینی رهنمون سازد. یکی از این عرصه‌ها عرصه ارتباط درون خانواده است، شخصیت فرزندان تا حدودی گویای وضعیت اجتماعی درون خانواده و شخصیت والدین است. اگرچه این امر کلیت ندارد اما غالبا اینگونه است و برداشت مردم نیز به همین شکل است.

 

با این اوصاف این توقع جامعه اسلامی، وظیفه روحانیت را برای تربیت فرزند و نحوه ارتباط با خانواده سنگین‌تر می‌کند. شکست در تربیت فرزند و سردی در ارتباطات خانوادگی یک روحانی تأثیر به مراتب سنگین‌تری از وجود این مشکلات در زندگی یک فردی عادی، در افکار اطرافیان خواهد گذاشت.

 

به همین خاطر و به خاطر مصلحتی که در نفس این حسن رفتار وجود دارد، بزرگان حوزه همواره در این راستا کوشیده‌اند و برای ارتباط درون خانوادگی نیز به خوبی نقش یک الگو را ایفا نموده‌اند.

در سیره بزرگان الگوهای مختلف رفتاری مشاهده می‌شود که به تعدادی از آن اشاره می‌نماییم.

 

ارائه مسیر به جای اجبار به رفتن

یکی از آسیب‌های ارتباط روحانیون با خانواده‌، سخت گرفتن بر آنهاست که البته غالبا از غیرت دینی و آشنایی آنها با معارف و ارزشی که برای آن قائل هستند نشأت گرفته است اما این دسوزی باید از طریق صحیح به کار برده شود چرا که واکنش‌های احساسی ممکن است که نتیجه عکس دهد.

 

بدون شک تقید و تدین یک روحانی نشأت گفته از اعتقادات و باورهای اوست، باورهایی که با این عمق در اعضای خانواده او وجود ندارد چرا که روشن است خانواده یک روحانی به اندازه او از دین مطلع نیستند و نباید انتظار داشت که همواره مانند او رفتار نمایند.

وظیفه یک روحانی این است که علاوه بر آگاه نمودن آنها از معارف دین نقش یک الگوی عملی را نیز برای آنان ایفا نموده و بر آنها سخت نگیرد.

 

این طرز رفتار و نتیجه آن به خوبی در سیره بزرگان مشهود است، همسر شهید بهشتی می‌گوید: یک بار من از ارث پدری فرشی خریدم و آقای بهشتی(ره) هیچ حرفی به من نزدند، هر چند اعتقاد داشتند که زندگیشان نباید از مرز طلبگی خارج شود اما این را برای خود تجویز می‌کردند و من کاملا آزاد بودم که مطابق نظر ایشان عمل کنم یا نکنم. در هر حال، بعد از چند ماه از خرید فرش پشیمان شدم و آن را فروختم. (1)

 

دختر ایشان نیز می‌گوید: حتی یک بار هم نشد که پدر در امر عبادات به ما دستور بدهد، مثلا بگویند پاشو برو نمازت را بخوان. ولی رفتار خودشان طوری بود که ما الگو می‌گرفتیم. ایشان همیشه نماز اول وقت می‌خواندند و وقتی نماز را دیر می‌خواندیم با ظرافت تذکر می‌دادند.(2)

 

همسر امام(ره) نیز می‌گوید:

امام در مسائل خصوصی زندگی من دخالت نمی‌کردند. اوایل زندگی‌مان، یادم نیست هفته اول یا ماه اول به من گفتند: من کاری به کار تو ندارم. به هر صورت که میل داری لباس بخر و بپوش اما آنچه از تو می‌خواهم این است که واجبات را انجام بدهی و محرمات را ترک بکنی، یعنی گناه نکنی (3)

 

خوش خلقی در خانواده

تأثیر محبت در درون خانواده و پرهیز از رفتارهای خشن بدیهی بوده و در روایات نیز به آن اشاره شده است، وقتی شخصی نزد امام کاظم(ع) از فرزند ناسازگار خویش شکایت می‌کند، حضرت می‌فرمایند:

«لَا تَضْرِبْهُ‏ وَ اهْجُرْهُ وَ لَا تُطِل‏» (4)

او را مزن، (بلکه) با او قهر نما و (قهرت) را طولانی مکن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۲:۴۴
مشکات


سخنرانی حجـت الاسلام والمسلمین سرلک با موضوع سبک زندگی دینی در نهمین دوره ازسلسله جلسات پاتوق شیشه ای.  عنوان کلی جلسات این دوره " بررسی ابعاد سبک زندگی اسلامی- ایرانی" بود که 4سخنرانی در آن ایراد شد. متن سایر جلسات را در سایت جستجو کنید.

سلام علیکم

در ابتدا دو نکته گفته می شود که مقدمه نکات اصلی است،

نکته اول : در بررسی مفهوم یا پدیده سبک زندگی گاهی نگاهی که به این قصه است، نگاهی منفعل و مرعوب است، و نگاهی از سرخودباختگی است، که در بحث سبک زندگی رواج یافته است یعنی میگوید. ما برای اثبات خوب بودن و پیشرو بودن خود بیاییم تلاش کنیم که از این قافله عقب نمانیم. این نگاهی برای اثبات خوب بودن دین است، متاسفانه دراین دیدگاه خیلی از این دردها است، که متاثر از بعضی نگاه های کسانی است که کتاب می نویسند و یا حتی تفسیرقرآن میکنند، از آنها نشات می گیرد،که دین را علمی به روز و جالب نشان دهد که از دین داری خود خجالت نکشیم.

بشر با فرمولی زیست می کند و خود را کم و بیش با آن تطبیق داده است و این که چه نتایجی دارد بحث دیگری است، این نوع نگاه و پرداختن به سبک زندگی چیزی را به ما نمی دهد، یعنی اساساً شیوه زیستن و حیات، ریشه آن دینی است بدون اینکه بخواهیم زیاده گویی کرده باشیم، چون سبک متاثر از معنای زندگی است، اساساٌ زندگی چیست؟  به چه کسی در نگاه دقیق می توان گفت که زنده است؟ چه کسی حیات دارد؟ اگر مفهوم حیات، زندگی و زیستن، به درستی برای ما تعبیر نشود، شما به هر سبکی و هر فرمول و شریعتی برسید، بدون تردید از هدف دورتر شده اید.

سبک مدل ها و فرم هایی اند برای دستیابی به اهداف  که این به عنوان پیش فرض موضوع است، اگر بگوییم سبک شیوه های حرکت اند، بی مقصد در مورد سبک زندگی حرف زدن خشک بر آب زدن است و آب در هاون کوبیدن است، بی معناست، کسی معنای زندگی برای او مفهوم نشده ، در مورد مدل زندگی با او حرف بزنیم، آن فریبی که دنیای امروز به بشر داده است، همین است.

یک نگاه مکانیکی بیرونی با محوریت عقل ابزاری انسان را به گمان حیات نزدیک کرده است و به همین خاطر انسان امروز بیشتر از اینکه به اهداف زندگی مشغول باشد، به ابزار زندگی مشغول است.

ما مشکل زندگی را در حال تجربه کردن هستیم، روی صورت هایمان جراحی لبخند کردیم ،

 انسان امروز، انسانی است که از معنای زندگی دور شده و به مدل ها روی آمده است. شریعت های بشری چقدر رواج یافته و انواع مختلف پیدا کرده اند، پس نکته اول این است که باید معنای زندگی روشن شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۲:۲۰
مشکات


سبک زندگی اسلامی

نشست سبک زندگی اسلامی معطوف به مبحث خانواده

دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران

9/11/91


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلوة على رسول الله و على آله آل الله و اللعن الدائم على اعدائهم اعداءالله الى یوم لقاء الله.

اِلهی هَبْ لِیْ کَمالَ الْأِنْقِطاعِ اِلَیکَ، وَ اَنِرْ اَبْصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیْکَ، حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النّورِ، فَتَصِلَ اِلَى مَعْدِنِ الْعَظِمَة، وَ تَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقةً بِعِزِّ قُدْسِکَ. (مناجات شعبانیه، بحارالانوار، ج 1، ص 99-97)

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ (انفال/ 24)

در ابتدا به مناسبت سه میلاد تبریک و تهنیت عرض می‌کنم؛ میلاد نبی اعظم(ص) منجی بشر از ظلمت و ذلت؛ میلاد حضرت صادق(ع) منجی اسلام از فهم غلط و فهم‌های ناصواب و میلاد انقلاب، فجر دوباره‌ی اسلام. امیدوارم خداوند ما را شایسته‌ی بهره‌مندی از این نعمات قرار دهد.

مسئله‌ی سبک زندگی ظاهراً یک مقوله‌ی نو قلمداد می‌شود. گاه گفته می‌شود که مسئله‌ی سبک زندگی یک امر نوظهور است و اولین‌بار در حوزه‌ی روان‌شناسی از سوی آلفرد آدلر طرح شده و در پی او شاگردانش این مقوله را بست داده‌اند. گاه نیز گفته می‌شود ماکس وبر موضوع را طرح کرده است. ماکس وبر قطعاً از جمله کسانی است که در روزگار ما به سبک زندگی پرداخته و در مقام ارائه‌ی سبک زندگی خاصی براساس مبانی فکری خود بوده است، اما به نظر ما این انگاره، انگاره‌ی درستی نیست. سبک زندگی مقوله‌ای است که همزاد انسان است و انسان اصولاً بدون سبک زندگی نمی‌تواند زیست کند. سبک زندگی قالب و شیوه‌هایی است که به طور متعارف در مواجهه‌ی جوارحی و جوانحی انسان با عرصه‌های حیات مورد رعایت قرار می‌گیرد و در شخصیت و معیشت آدمی ظهور و بروز می‌کند.

ممکن است گفته شود خودآگاهانه و نظری‌شدن این مباحث به برخی از متفکران در شرق و غرب بازمی‌گردد، اما نفس سبک زندگی یک مسئله‌ی انسانی و انسان‌پی است. انسان بدون اینکه سبک زندگی تعریف‌شده‌ای داشته باشد ـ هرچند شبه‌ناخودآگاه ـ نمی‌تواند زندگی کند. لهذا ما این تلقی را که می‌گوید این پدیده یک پدیده‌ی نوظهور است دقیق نمی‌دانیم.

من در اینجا می‌خواهم تلقی خود را از این پدیده بیان کنم. البته روشن است که تلقی من در بستر گفتمان دینی و در چارچوب تفکر معرفتیِ برگرفته از معارف اهل‌بیت(ع) است. حدیثی از حضرت صادق(ع) داریم که مستمسک بحث بنده در این جلسه است. این حدیث در کتاب «مصباح‌الشریعه» ذکر شده و این کتاب منسوب به امام صادق(ع) است. البته این کتاب مطمئناً تألیف آن بزرگوار نیست، اما از آنجا که این اثر مشحون از تعالیم و کلمات آن بزرگوار است به آن حضرت منسوب شده است. این حدیث، حدیثی بسیار دقیق و دارای کاربردهای گوناگون در عرصه‌های مختلف است. من از این حدیث، به حدیث «اصول المعاملات» تعبیر می‌کنم.

قال الصادق (ع): أصول المعاملات تقع اربعة اوجه معامله الله ومعامله النفس ومعاملة الخلق ومعاملة الدنیا. وکل وجه منها منقسم على سبعه ارکان. أما أصول معاملة الله تعالى فسبعة اشیاء اداء حقه وحفظ حده وشکر عطائه والرضا بقضائه والصبر على بلائه وتعظیم حرمته والشوق إلیه. واصول معاملة النفس سبعة: الخوف والجهد وحمل الاذى والریاضة وطلب الصدق والاخلاص واخراجها من محبوبها وربطها فی الفقر. واصول معاملة الخلق سبعة: الحلم والعفو والتواضع والسخاء والشفقه والنصح والعدل والانصاف. واصول معامله الدنیا سبعه: الرضا بالدون والایثار بالموجود وترک طلب المفقود وبغض الکثرة واختیار الزهد ومعرفه آفاتها ورفض شهواتها مع رفض الرئاسة فإذا حصلت هذه الخصال فی نفس واحدة فهو من خاصه الله وعباده المقربین واولیائه حقا. (مصباح‌الشریعه، ص 5ـ7)

حضرت می‌فرمایند: اصول رفتارها و معاملات بر چهار قسم تقسیم می‌شود:

ـ تعامل با خالق

ـ تعامل با نفس

ـ تعامل با خلق

ـ تعامل با هستی و دنیا.

در ادامه نیز بیان فرموده‌اند که هریک از این چهار ساحت به هفت رکن و ضلع تقسیم می‌شود. سپس یک‌یک اضلاع هفتگانه‌ی هریک از این چهار ساحت بیان می‌گردد.

درخصوص تقسیم عرصه‌ها و ساحات مناسبات، رفتارها و مواجهات انسان الگوهای گوناگونی ارائه شده است. در جامعه‌ی ما با تأسف الگوی پارسونزی رایج است که یک الگوی چهارگانه‌انگار است. دانشگاه‌های ما الگوی پارسونز را تلقی به قبول کرده‌اند که متأسفانه این الگو علاوه بر آنکه سکولار است (اگر نگوییم الگویی الحادی است) یکی از پراشکال‌ترین الگوهای تقسیم ساحات حیات است. این الگو نه جامع است و نه مانع، البته من در این جلسه در مقام نقد این الگو نیستم و تنها به آن اشاره کردم.

از آنجا که عرصه‌های حیات به رفتارهای انسان بازگشت می‌کند، می‌توان رفتارهای انسان را با معیارهای مختلف به شرح زیر تقسیم کرد:

1ـ منشأ شأن و شرایط فاعل. رفتارکنندگان دارای شئون مختلف هستند و رفتارهای آنان دارای مناشی مختلف است. در نگاه دینی ما نیز شأن و شخصیت افراد می‌تواند منشأ تقسیم رفتار باشد و می‌توان گفت که بسیاری از احکام نیز به همین ملاک بازمی‌گردد که چیزی برای یک فرد جایز و برای دیگری جایز نیست. برای مثال معیار تعلق خمس به شأن شخص در جامعه بازمی‌گردد. گاه ممکن است یک میزان دارای ثابت برای یک فرد با شأن اجتماعی خاص متعلق خمس باشد، ولی همین میزان برای شخص دیگر با شأن اجتماعی دیگر متعلق خمس نباشد.

2ـ موضوع فعل و ساحت عمل. چه چیزی متعلق عمل ماست؟

3ـ انگیزه و نیت. چه چیزی موجب صدور یک فعل مشخص شده است؟ این خصوصیت موجب تغییر احکام در حوزه‌ی‌ اخلاق و حقوق می‌شود. مثلاً آیا یک فعل را کسی به قصد قربت انجام داده یا به انگیزه‌ی دیگری؟ حتی آنچه تکلیف الزامی است می‌تواند با گوهر و اکسیر نیت به حرام تبدیل شود. نماز ظهر را به قصد ریاء می‌خوانیم. این عمل در صورت یک عمل واجب است اما سیرت این عمل یک عمل حرام است و روز قیامت ما را عقاب می‌کنند که چرا نماز ظهر خواندید، چون قصد قربت نداشتید.

4ـ ابزار و مجاری فعل. بر این اساس که فعل جوارحی (برونی) و یا جوانحی (درونی) باشد، می‌توان افعال را تقسیم کرد.

5ـ منبعی که برای هر فعل حکمی را صادر می‌کند، این منبع عقل است یا نقل؟ شرع است یا خرد است؟ که این نیز می‌تواند منشأ تقسیم باشد.

همچنین خود احکامی که معطوف به انواع افعال و تعیین‌کننده‌ی هویت فعل در عرصه‌های مختلف است نیز دست‌کم از این جهت قابل تقسیم است که آیا سنخه‌ی حکم از نوع بایدها و نبایدها (الزامی و تکلیفی) است و یا از نوع شایدها و نشایدها (احکام ارزش‌مدار و تهذیبی) است. در اینجاست که حقوق و اخلاق پدید می‌آید. این طبقه‌بندی‌ها را می‌توان به گونه‌های دیگری نیز طبقه‌بندی کرد که در این جلسه جای طرح آنها نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۶
مشکات

"هوالغفور"

زندگی به سبک حسینی

سخنرانی حجه الاسلام نظافت              مراسم محرم 1434 هیات آل طه و یاسین                                           شب دوم

همان طور که در شب گذشته نیز بیان شد، انسان گاهی سبک زندگی اش را ، سبک زندگی حیوانی انتخاب می کند. بارزترین ویژگی زندگی در حیوانات ، حرکت و فعالیت بر مدار غریزه است و تلاش او در جهت تامین نیازهای شکم و شهوت خود است.

نکته قابل توجه این موضوع است که حتی اگر مدل زندگی خود را شبیه حیوانات انتخاب نماید، باز هم نمیتواند مانند آنها زندگی کنند. زیرا خدا به انسان عقل داده است و او مدام خود را مقایسه میکند. انسان به جهت داشتن روحیه تنوع طلبی ،  به سرعت دچار دلزدگی از لذتهایش میشود . زیرا آرامش خود را  در این دنیا جستجو می کند در حالی که قرار مطلوب  او در بهشت است که شکل میگیرد

در تعقیب نماز عصر این دعا آمده است که:             اللّهمّ انّى اعوذ بک من نفس لا تشبع‏

 

5.تفاخر و تکاثر :

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ

پس از لعب ، لهو ، زینه و تفاخر ، تفاخر (فخرفروشی) یکی دیگر از ویژگی های زندگی حیوانی انسان ها است .

این نشانۀ زندگی انسانی نیست که فرد مدام  دوست داشته باشد به وسیله ای برتری خود را نسبت به دیگران نشان دهند . این رفتاری است شیطانی ! شیطان هم سعی کرد برتری خود بر انسان را با مقایسه جهت جنس ماده ای که از آن آفریده شد (آتش) بر جنس انسان (گِل بد بو) به اثبات برساند.

بعضی به زیباییشان فخر می فروشند ، بعضی به منبرشان ، بعضی به...

فخر فروشی آرامش انسان را ازبین می برد.

درکنار تفاخر، صفت تکاثر نیز(حساب و کتاب کردن نسبت به آنچه انجام داده اند ) از ویژگی های زندگی حیوانی است.گاهی بعضی پول های خود را شمارند و با آن نسبت به دیگران فخر می فروشند. بعضی نسبت به فرزندانشان فخر می فروشند و ...

خداوند در ابتدای سوره تکاثر می فرماید:

أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ(1)حَتىَ‏ زُرْتمُ‏ُ الْمَقَابِرَ(2)

افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (1)

تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)! (2)

 

نوع نگاه به دنیا :

نوع نگاهی که فرد به زندگی و این دنیا دارد ، سطح انتظارات و مدل رفتار او در این دینا را تعیین می نماید.

حضرت علی (ع) می فرماید :

إنّ‏ المضمار الیوم‏ و السّباق‏ غدا

مضمار به مکانی گفته میشود که اسبها را در آن نگه داری میکند تا برای روز مسابقه چابک شوند. و سباق به معنی آن چیزی است که برای مسابقه دهندگان به عنوان جایزه تعیین می شود

 اگر من باورم این باشد که این دینا باشگاهی برای  نیرومند شدن و پرورش یافتن است و من آدمی هستم که ظرفیت ساخته شدن را دارم، آنگاه دیگر از سختی های این دنیا خسته نم یشویم، دیگر در این دنیا مدام به غذای لذیذ نمی گردم.

مردم در این دنیا پول می دهند تا به باشگاه بروند و در آنجا سختی بکشند ،تا برای روز مسابقه آماده شوند.

 

دین و زندگی مطلوب

دین از زندگی مطلوب تحت عنوان حیات طیبه یاد میکند . خاطر نشان میکنم مهمترین ویژگی دین حق این است که همه زندگی شما را برای نورانی شدن بسیج می کند. به عبارت بهتر هنر اسلام این است که برای هرچه خدا به انسان داده است طرح دارد و آن را مدیریت می کند.

اسلام رابطه های انسان(رابطه با خود ، خدا ، انسان و محیط)  را به گونه ای تنظیم و نظام مند میکند که با پیروی از این نظام ارتباطی ، عمل انسان به حیات طیبه تبدیل می گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۳
مشکات

هوالفتاح

زندگی به  سبک اهل بیت علیهم السلام

سخنرا نی استاد ارجمند حجه الاسلام نظافت                                    جلسه اول  5 محرم 1433/  30 آبان 1391

 

انسان ها بر اساس نگاه و هدفی که برای زندگی خود انتخاب میکنند ، مدل زندگی خود را تنظیم می نمایند.

یکی از این مدل های زندگی ، مدل زندگی ائمه  می باشد که براساس دین می باشد .  توجه داشته باشید که شرط رسیدن و پرداختن به مدل زندگی امام ، ابتدا  ناراضی بودن از وضع موجود  است.

 

کدام مدل مطلوب است ؟

به طور کلی مدل های برای زندگی مطلوب است که بتواند درباره تمام موضوعات حرفی برای گفتن داشته باشد.  به همین جهت هم ، دین  به جهت داشتن نگاهی همه جانبه به زندگی  ، به عنوان یک مدل مناسب طرح می گردد.

این نکته قابل طرح است که اساسا هر مدلی که بتواند راجع به همه چیز حرف داشته باشد حتی اگر مدل خوبی هم نباشد ، همین قدر که توانسته راجع به همه چیز حرفی داشته باشد ،  خودش خیلی مهم است.

 

قران و انواع مدل های زندگی :

در نگاه قرآن ، مدل های زندگی گوناگونی وجود دارد  که به آن اشاره خواهیم کرد. به این آیه توجه کنید :

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ (سوره انفال/آیه 24)

خدا در این آیه میگوید که که به دستورات خدا و رسولش گوش کنید تا شما را زننده کنند .

مظمون این آیه به این نکته اشاره دارد که گویا از نگاه قرآن زندگی های وجود دارد که نشانه هایی از زنده بودن در خود ندارند !

 

1. مدل زندگی حیوانی :

زندگی انتخابی توسط این افراد ، تفاوت چندانی با آنچه در زندگی چهارپایان مشاهده میکنیم ، ندارد . او هم مانند چهارپایان غذا میخورد ، حرکت میکند و .... . رفتارهای و سلایق او بیشتر شبیه حیوانات است

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید:

فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا (نامه 45)

مرا نیافریده‏اند، تا خوردنیهاى گوارا سرگرمم سازد، چون چارپاى بسته که به علف‏ پردازد

 

حضرت دراینجا بیان میکند که آیا انتظار دارید که من دلم را خوش کنم به خوراکی ها خوش مزه و گوارای این دنیا  ؟

ایا خلقت من برای این است تا شبیه موجودی باشد که کل غصه او ، غصه شکم است ؟(هَمُّهَا عَلَفُهَا)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۹
مشکات