فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

سبک زندگی اسلامی

آخرین نظرات

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

بنده اگر در زندگی خود در هر زمینه‎ای توفیقاتی داشته‌ام، وقتی محاسبه می‎کنم، به نظرم می‎رسد که این توفیقات باید از یک کار نیکی که من به یکی از والدینم کرده‎‏ام، باشد. مرحوم پدرم در سن پیری، تقریباً بیست و چند سال قبل از فوتش (که مرد 70 ساله‌ای بود) به بیماری آب چشم، که چشم انسان نابینا می‌شود، دچار شد. بنده آن وقت در قم بودم؛ تدریجاً در نامه‎هایی که ایشان برای ما می‎نوشت، این روشن شد که ایشان چشمش درست نمی‌بیند؛ من به مشهد آمدم و دیدم چشم ایشان محتاج دکتر است؛ قدری به دکتر مراجعه کردم و بعد برای تحصیل به قم برگشتم، چون من از قبل ساکن قم بودم؛ باز ایام تعطیل شد و من مجدداً به مشهد رفتم و کمی به ایشان رسیدگی کردم دوباره برای تحصیلات به قم برگشتم؛ معالجه پیشرفتی نمی‌کرد؛ در سال 43 بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم؛ چون معالجات در مشهد جواب نمی‌داد.

امیدوار بودم که دکترهای تهران چشم ایشان را خوب خواهند کرد؛ به چند دکتر که مراجعه کردم، ما را مأیوس کردند و گفتند: «هر دو چشم ایشان معیوب شده و قابل معالجه و قابل اصلاح نیست؛ البته بعد از دو، سه سال، یک چشم ایشان معالجه شد و تا آخر عمر هم چشمشان می‎دید اما در آن زمان مطلقاً نمی‎دید و باید دستشان را می‎گرفتیم و راه می بردیم؛ لذا برای من غصه درست شده بود اگر پدرم را رها می‌کردم و به قم می‌آمدم، ایشان مجبور بو گوشه ای در خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبود و این برای من، خیلی سخت بود؛ ایشان با من هم یک انس به خصوصی داشت؛ با برادرهای دیگر این قدر انس نداشت با من دکتر می‎رفت و برایش آسان نبود که با دیگران به دکتر برود؛ بنده وقتی نزد ایشان بودم، برایشان کتاب می‌خواندم و با هم بحث علمی می‌کردیم، از این رو با من مأنوس بود، برادرهای دیگر این فرصت را نداشتند و یا نمی‎شد.

به هر حال، من احساس کردم که اگر ایشان را در مشهد تنها رها کنم و خودم برگردم و به قم بروم، ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاده تبدیل می‌شود، و این مسئله برای ایشان بسیار سخت بود؛ برای من هم خیلی ناگوار بود از طرف دیگر، اگر می‌‎خواستم ایشان را همراهی کنم و از قم دست بردارم، این هم برای من غیر قابل تحمل بود؛ زیرا که با قم انس گرفته بودم و تصمیم گرفته بودم تا آخر عمر در قم بمانم و از قم خارج نشوم. اساتیدی که من از آن زمان داشتم – به خصوص بعضی از آنها – اصرار داشتند که من از قم نروم می‎گفتند اگر تو در قم بمانی، ممکن است که برای آینده مفید باشی خود من هم خیلی دلبسته بودم که در قم بمانم بر سر یک دو راهی گیر کرده بودم این مسئله در اوقاتی بود که ما برای معالجه ایشان به تهران آمده بودیم؛ روزهای سختی را من در حال تردید گذراندم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۲۰
مشکات

نماز شب در قبر ! (شهیدان حسین و ابوالفضل قربانى)
عملیات پیروزمد خیبر در جزیره ى مجنون در جریان بود، قراربود پس ازشکستن خط ، یگان ما که در سه راه فتح مستقر بود به سمت بصره پیشروى کند. دشمن بعثی با آگاهی نسبى از این اخبار،دست به مقاومت شدید زد و علاوه بر جنگ روانی شدید و بمباران ها وحملات شدید شیمیایی، با آنچه داشت شبانه روز آتش بر سررزمندگان ریخت.
دراین میان دو برادر به نام هاى حسین و ابوالفضل قربانى با حالات معنوى خود کل گردان را متاثر کرده و چون خورشیدى فروزان نورافشانى مىکردند. این دو برادر شهید، فارغ ار حوادث و هرآنچه اتفاق مىافتاد درهر مکانى که یگان مستقر می شد، قبرى حفرمی کردند وبه خصوص در شب ، نمار می خواندند. هرکسی که بیدارمى شد، آن دو را در حال مناجات و نماز مى دید. چقدر زیبا بود توجه به معبودشان .

نماز حاجت دو رکعتى
در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران به همراه دو تن از رزمندگان، در اثر یک غفلت درمحاصره عراقىها قرار گرفتیم، به گونه اى که راه پس و پیش نداشتیم . خواستیم خود را تسلیم کنیم ،ولى هنوز کمى امید داشتیم ، چون در یک چادر بودیم و هنوزعراقىها ما را ندیده بودند . با هم مشورت کردیم . بنده عرض کردم در سال 60 درعملیاتى که با مشکل روبه رو شدیم با دو رکعت نماز مشکلمان را حل کردیم و این جا هم خوب است دو رکعت نماز بخوانیم . خیلى سریع دورکعت نماز حاجت خواندیم و با تعویض لباس توانستیم نجات پیدا کنیم . در حال فرار بودیم که عراقىها به ما مشکوک شدند و وقتى فهمیدند از خودشان نیستیم شروع به تیراندازى کردند، ولى آسیبى به ما نرسید.

توسل به اهل بیت
ه همراه ده نفر از رزمندگان مأموریت داشتیم از رودخانه اى عبورکنیم و به دشمن برسیم. خود را با طناب به هم بستیم و برپیشانىهایمان نیز پیشانى بند یا فاطمه الزهرا(س) بستیم هر چه سعىمىکردیم پیشرفت کنیم نمىشد و موج هاى عظیم ما را به جاىاولمان باز مىگرداند! به پیشنهاد یکى از دوستان نماز دو رکعتى حاجت خواندیم و بلافاصله، زیارت عاشورایى با صداى بلند خواندیم .
بعد از چند ساعت تلاش که در ظاهر خیلى هم پیشرفتى نکرده بودیم نورى به چشمانمان خورد و نا امید از این که نتوانسته ایم به آن طرف برویم، ولى وقتى به ساحل رسیدیم، ساحل دشمن بود و مابه برکت آن نماز و آن زیارت عاشورا، توانستیم از رودخانه عبورکنیم .
نماز بیمه کننده
پس از عملیات غرورآفرین والفجر8 وفتح فاو در خط پدافندى مستقر بودیم وتبادل آتش از فواصل خیلى نزدیک انجام مىشد. یکى از روزها در پشت خاکریز مشغول خواندن نماز بودم. در بین نمازناگهان احساس کردم ضربه ى سنگینى توسط شیئى به پشتم وارد شد. نماز را ادامه دادم و از شکستن نماز خوددارى کردم بعد از نمازمتوجه شدم ترکش نسبتآ بزرکى به مشتم برخورد کرده است !
ترکش را در دستم کرفتم ولى هنوز بسیار داغ بود و نمىشد آن را در دست نگه داشت . وقتى بادگیر را از تنم خارج کردم ، دیدم بادگیر سوراخ شده است ولى در حال نماز هیچ آسیبى ندیده ام !

نماز بر روى برانکارد !
ایام عملیات قدس 3 بود که در اورژانس فاطمه زهرا(س)،برادرى را آوردند که هر دو دست او قطع شده بود. وقتى او را براى اتاق عمل آماده مىکردند، ایشان را بر روى برانکارد گذاشتند تا به اتاق عمل ببرند. مسوول تعاون آمد تا از این رزمنده سوالاتى بپرسد.ولى چشمانش را بسته بود و جواب نمىداد و راحت خوابیده بود. همگى فکر کردیم شاید شهید شده باشد. به دنبال آن بودیم که مقدمات کار را جهت تست ضربان قلب و احتمالا انتقال وى به سردخانه آماده کیم . ناگهان دیدیم که چشمانش را باز کرد وبا یک متانت خاص گفت : برادر! ببخشید که جواب شما را ندادم ، چون فکر مىکردم اکر به اتاق عمل بروم شاید وقت زیادى طول بکشد ،نمازم قضا مىشود. آن موقع که شما سوال کردید مشغول خواندن نماز بودم !

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۲۳
مشکات

سفر به قطعاتی از بهشت

حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمین غلامرضا قاسمیان، یکی از پیشکسوتان اردوهای جهادی و از شخصیت‌های محبوب در بین فعالین این عرصه است. او که علاوه بر تدریس در حوزه‌ها‌ی علمیه، علاقه و دغدغه‌ی ویژه‌ای در موضوع اردوهای جهادی دارد، در گفتار ذیل به بیان چند نکته‌ی مهم و ضروری برای اردوهای هجرت ‌پرداخته است. حاج‌آقای قاسمیان اصطلاح «مسافرت جهادی» را عنوان مناسب‌تر و دقیق‌تری برای اردوهای جهادی می‌داند. این گفتار بخش‌هایی از سخنان ایشان است که در جمع اعضای یکی از گروه‌های جهادی بیان شده است.

تعریف و نیت مهم است
تعریفی که از اردوی جهادی ارائه می‌کنیم بسیار مهم است و طبیعتاً می‌توان از «جهادی» بهره‌های متفاوتی برد. اگر «مسافرت جهادی» را اقدامات عام‌المنفعه‌ای برای محرومین تعریف کنید، فرقی با کشورهای دیگر دنیا ندارد. اما آیا فرهنگ جهادی این است؟ اصل اقدامات برای محرومین بد نیست و حتی از حُسن سیرت فرد خبر می‌دهد، اما این‌گونه تعریف‌کردن جهادی غصه‌دار است. بعضی هستند که می‌گویند می‌خواهیم ۱۵ روز از ۳۶۵ روز سالمان، یک نوع خدماتی ارائه کنیم. یا می‌گویند می‌خواهیم خودمان را از جوّ تهران و شهرهای بزرگ خلاص کنیم. بله، محیط جهادی برای ابراز نشاط جوانی محیط بسیار خوبی است، ولی این فقط نیست. کما‌این‌که جبهه نیز محیط خوبی برای ابراز شور و نشاط جوانی بود. این نشاط می‌تواند در جبهه یا جهادی بروز پیدا کند، اما هدف عالی این‌ها نبوده و نیست.

هرکس باید کشیک نفسش را بکشد که می‌خواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی می‌خواهیم احساس بدی را که به ما دست داده، در یک ۱۵ روزی جبران کنیم. به‌خصوص هنگامی که تعلقات دنیوی زیاد می‌شود و می‌خواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است که در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض»۱ دعا می‌کند که «اللّهمّ انّی أسئلُکَ التّجافی عن دار الغرور»۲ خدایا کاری کن که حالت تجافی به ما دست بدهد که به محض این‌که به آدم گفتند بلند شو، بلند شود.

*دو ایمان و دو مؤمن
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَ‌جَةً عِندَاللَّهِ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»۳ «جهاد فی سبیل‌الله بأموالهم و أنفسهم» یعنی مجاهد هرچه دارد وسط میدان است. مؤمن جهادی قرار است این حالت را بسازد؛ همانند دوره‌ی حج که قرار نیست کسی به حج برود و بعد از آن مثل سابق عمل کند. «حَجَّ» یعنی قصد کرد؛ حاجی باید قصد تازه‌ای در او ایجاد شود. کار جهادی و کار بسیجی، کاری است که با توقع کم و کار زیاد محقق می‌شود. هزینه‌ی کم و کار زیاد معامله‌ی با خداست. کما‌این‌که شهدا جان خود را با خدا معامله کردند. شهدای ما این‌گونه بودند؛ جهادی‌های ما هم این‌گونه‌اند که یُجاهِدونَ بِأموالِهِم و أنفُسِهم. یعنی با تمام قوا آمده‌اند.
 
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ‌ أُولِی الضَّرَ‌رِ‌ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَ‌جَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرً‌ا عَظِیمًا»۴ خداوند می‌فرماید: ما مجاهدین را بر قاعدین به یک اجر عظیمی فاصله گذاشته‌ایم و این‌ها را تفضیل دادیم. این‌ها اصلاً شبیه به هم نیستند. هم بهره‌های دنیوی و هم بهره‌های اخروی‌شان با یکدیگر متفاوت است. به بهشتی هر نعمتی که می‌دهند، می‌گوید من قبلاً این را در دنیا گرفته‌ام. مشابه آن به او داده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۴۴
مشکات

سبک زندگی سفر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۹
مشکات

سبک زندگی همسایه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۸
مشکات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۵۹
مشکات

نصایح امیرمؤمنان در آخرین لحظات عمر شریفشان

وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ارتباط با روش زندگى صحیح، پاک، همراه با سلامت همه جانبه و به خصوص حساب گرى، به ویژه حسابگرى در ارتباط با باطن و نفس، گفتارى با فرزند بزرگوارشان امام مجتبى (علیه السلام) دارند. البته گفته هایى با حضرت سیدالشهداء نیز دارند که این گفتارها با فرزندان، براى همه پدران درس است که در فضایى صمیمى، با محبت و با صفا، با فرزندان خود گفتار مثبت داشته باشند و گفتارشان هدایت، دلالت و چراغ راه زندگى فرزندانشان باشد. به یک بار و دوبار نیز نباید پدران قناعت کنند. این مسأله تا زمان زنده بودن باید ادامه داشته باشد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) شاید ساعتى بیشتر به شهادتشان نمانده بود، اما در همان وقت اندک، گفتار با فرزندان شان را ترک نکردند و فرمودند:

«اوصیکما الله بتقوى الله و أن لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما و لاتَأْسَفَا على شى ء منها زوى عنکما و قولا بالحق و اعملا للاجر و کونا للظام خصما و للمظلوم عونا، أوصیکما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه کتابى بتقوى الله و نظم أمرکم» «اوصیکما» سخن با دو نفر است. «کما» در عربى، ضمیر تثنیه است؛ یعنى امام حسن و امام حسین (علیهما السلام). هر دوى شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم و به این که زندگى خود را از آلوده شدن به معصیت، گناه و انحراف حفظ کنید.

دل، جان و وجود خود را صرفاً براى امور مادى هزینه نکنید: «و أن لاتبغیا الدنیا» گرچه دنیا دنبال شما بدود. شما باید رابطه خود را با دنیا نظم بدهید، به کیفیتى که هیچ محرومیتى از دنیا براى شما نیاید و این دنیاى شما، آخرت ساز باشد. دین هیچ نوع محرومیتى را نمى پسندد. ارتباط شما با دنیا باید به کیفیتى باشد که مهر اهل دنیا و اسارت نسبت به دنیا به شما نخورد. آزادى خود نسبت به دنیا را حفظ کنید.

«و لا تأسفا على شى ء منها زوى عنکما» اگر روزى دیدید در گوشه اى از زندگى دنیاى شما کمى و کاستى پیدا شده است، سفره امروز شما مانند دیروز نبوده، توان خرید اجناس خیلى بالا را پیدا نکردید، خود و دل را در غصّه این کمبودها خرج نکنید؛ چون دل خیلى عزیزتر از این است که در غصّه این امور مادى و معمولى هزینه شود. این ها امورى است که با فرستادن ملک الموت، تمام این ها را از شما مى گیرند. مى خواهى در عالم برزخ هم یقه پاره کنى؟ بنشینى و گریه کنى؟ رابطه شما باید رابطه اى باشد که در هنگام قطع رابطه تأسف، غصّه و حزن براى شما به وجود نیاید. این نصیحت خیلى جالبى است که: تو خیلى بالاتر از این هستى که قلبت براى غصه خوردن براى اشیاء معمولى هزینه شود؛ که چرا او دارد و من ندارم؟ چرا این چیز را از مکّه براى آن عروسش آورده، براى من نیاورده است؟ چرا کسب امروزم مانند قبل یا فلانى نبوده؟حضرت على (علیه السلام) به فرزندانش مى فرماید: این چراها را دور بریزید و قلب الهى خود را از غصه خوردن بر این امور حفظ کنید. این گفتگوى پدر با فرزندان به قدرى مهم است که ساعتى مانده به شهادتش، این مقدار زمان را صرف گفتگوى دلالتى، هدایتى و خیرخواهى براى آنها کرد. «و نظم امرکم» ، «امر» در اینجا به معناى مجموعه زندگى است. در نگاه کردن، گوش دادن، بیدارى، خواب، خوراک، پوشاک، معاشرت، برخورد با مردم و خانواده، منظم باشید. رها و بى نظم نباشید.

ارزش وصیت در آخر عمر

معلوم مى شود این حرفها براى حضرت مهم تر از این بود که بفرمایند نماز مستحبى، یا قرآن بخوانند. این گفتار به قدرى مهم بوده که در بستر بیمارى، در حال گفتار مثبت با فرزندانش از دنیا رفت. اخلاق همه انبیا (علیهم السلام) نیز همین بود. شما فکر مى کنید همه پیامبران، نفس آخر را به نماز، ذکر و تسبیح تمام مى کردند؟

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: آخرین سخن انبیا (علیهم السلام) سفارش مردم به نماز بود؛ یعنى نفس آخر را با خدا حرف نزدند، بلکه با مردم حرف زدند؛ چون ارزش این بیشتر است. مى خواستند با خدا حرف بزنند،برخوردى خصوصى بود، اما با جمعى که در کنار بستر آنان نشسته بودند، آخرین نفس را خرج سفارش به نماز کردن، ارزشى همگانى بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۲۲
مشکات

دانلود فایل ورد 4 جلسه تبیین ولایت فقیه

دانلود فایل PDF  سلسله جلسه تبیین ولایت فقیه

معنا و مبنای ولایت فقیه

سلسله نشست‌های تبیین علمی ولایت‌فقیه ـ‌قم ـ‌؛ مدرسه علمیه فیضیه ـ 23/01/89

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی‌القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه‌الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً

فقط یک نظام اسلامی

خدای متعال را شکر می‌کنم که توفیق عنایت فرمود تا در جمع شما عزیزان شرکت کنم و از نورانیت‌تان بهره ببرم. بحث ولایت‌فقیه یک بحث اسلامی، فقهی و دارای بعد کلامی است و تحقیق درباره آن ارزش فوق‌العاده‌ای دارد به‌ویژه این‌که اگر این‌گونه بحث‌ها نباشد تصور می‌شود که اسلام در بُعد مسایل اجتماعی و سیاسی و اداره جامعه حکمی ندارد. اثبات مسأله ولایت‌فقیه و این‌که یک حکم اسلامی است می‌تواند جوابگوی این شبهه‌ها باشد که الحمدلله این مسأله به برکت اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین برای ما ثابت شده است و در دسترس دیگران نیز قرار گرفته است. افزون بر همه این‌ها نکته دیگری هم که دوست دارم توجه عزیزان به آن جلب شود، این است که امروز در جهان فقط یک نظام اسلامی داریم؛ البته اسم اسلامی جاهای دیگری هم هست حتی به عنوان جمهوری اسلامی چند کشور دیگر هم هستند مثل جمهوری اسلامی پاکستان، جمهوری اسلامی موریتانی، اما آن‌که واقعا نظام اسلامی باشد و اقرب به اسلام، فقط ایران است، و این موهبتی است که خداوند متعال در این دوران به برکت خون صدها هزار شهید و مجاهدات هزاران مجاهد فی سبیل‌الله نصیب این مردم کرده است و اهمیت و عظمت و برکات آن برای کسی مخفی نیست. این نظام با این عظمتی که دارد و با این برکاتی که خدای متعال در آن قرار داده است با مسأله ولایت‌فقیه گره خورده است. دنیا هم این نظام را به عنوان نظام ولایت‌فقیه می‌شناسد و همه هم می‌دانیم که اگر ولایت‌فقیه از این نظام و از این قانون اساسی حذف شود چیزی به نام نظام اسلامی باقی نخواهد ماند؛ بنابراین، دوست دارم این جمله را به خاطر بسپارید که تلاش برای تبیین مسأله ولایت‌فقیه و تقویت عملی آن، در واقع خدمت به حفظ و بقای اسلام در عالم است، و متقابلا هرگونه تلاشی که به هر دلیلی انجام بگیرد تا در نظریة ولایت‌فقیه خدشه کند یا عملا موجب تضعیف آن شود چنین کاری در حقیقت مثل تیشه زدن به پایه‌های بنای اسلام در این عالم است. این مسأله با دیگر مسایل تفاوت بسیار دارد؛ از همین‌رو خدا را شکر می‌کنم که توفیقم داد به اندازه ظرفیت ناچیز خودم آبی بر آتش این فتنه‌ها بریزم؛ البته خدا خود حافظ این نظام و ارزش‌های اسلام و انقلاب خواهد بود و طبعا بحث مستوفی درباره این موضوع کار یکی دو جلسه نیست.
بحثی که خود امام رضوان‌الله‌علیه در نجف درباره ولایت‌فقیه داشتند، مدت‌ها مطرح بود با این‌که به همه جوانب بحث هم نپرداختند و امروز مسایل زیادی درباره ولایت‌فقیه و شئون و مقدمات و ارتباطش با مردم و خبرگان و سایر چیزها مطرح است که آن وقت‌ها هنوز این بحث‌ها و سؤال‌ها مطرح نبود. طبعا بحث اشباع‌کننده در این زمینه‌ها زمان متناسب خودش را می‌طلبد که علاوه بر این‌که بنده ـ با توجه به وضع مزاجم ـ انتظاری ندارم موفق بشوم، شرایط دیگر هم ایجاب نمی‌کند. به‌هرحال در این یکی دو جلسه ـ اگر خدا حیاتی بدهد و توفیقی ـ سعی می‌کنم بحث‌ها‌ی ساده‌ای که به قول جناب آقای قرائتی حفظه‌الله جنبه ساندویچی دارد و عملا در بحث‌های عمومی کاربرد دارد، مطرح کنم والا بحث‌های عمیق فقهی و پرداختن به همه جوانب دیگر، کار بزرگانی است که امیدواریم امثال حضرت آیت‌الله مومن و دیگران به آن بپردازند و ان‌شاءالله ما هم توفیق داشته باشیم که از آن استفاده کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۲۱
مشکات

معرفی منابع برای تحقیق و مطالعه در مورد سبک زندگی

1. زندگی به سبک روح الله: برش­هایی از سیره ی خانوادگی امام روح ا... (ره)، پدیدآورنده: علی اکبر سبزیان، ناشر: الشمس، 1390 
2. سبک و روش زندگی استاندارد: و نقش آن در تامین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، پدیدآورنده: سیدابوالقاسم حسینی، ناشر: قطره ،1388 
3. مصرف و سبک زندگی، پدیدآورنده: محمد فاضلی، ناشر: صبح صادق - 1382 
4. سبک زندگی و بیماری های غیرواگیر، پدیدآورنده: رمضانعلی عطایی، علی مهرابی توانا، ناشر: دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) ، 1384 
5. زندگی به سبک باهنر، پدیدآورنده: قدسیه حاجی زاده، ناشر: مدرسه،1390 
6. ارزیابی و درمان سبک زندگی: رویکرد روان شناسی فردی آدلر، پدیدآورنده: دنیل اسکتین، روی کرن، حمید علیزاده (مترجم)، محسن یوسفی (مترجم)، فروزان کرمی (مترجم)، ناشر: رسش،1389 
7. کیمیای شخصیت: تغییر در نگرش و سبک زندگی، پدیدآورنده: محمداحسان تقی زاده، اکرم حسین زاده، ناشر: پارسایان،1386 
8. سبک زندگی و مصرف فرهنگی: مطالعه ای در حوزه جامعه شناسی فرهنگی و دیباچه ای بر سبک زندگی فرهنگی ایرانیان، پدیدآورنده: طلیعه خادمیان، ناشر: جهان کتاب ،1388 
9. اوقات فراغت و سبک های زندگی جوانان، پدیدآورنده: لیو هندری، جان لاو، آنتونی گلندینینگ، فرامرز ککولی دزفولی (مترجم)، مرتضی ملانظر (مترجم)، جنت شاکسمیت (مترجم)، ناشر: نسل سوم - 1383 
10. سبک زندگی پایدار (مجموعه مقالات همایش فرهنگ تولید و مصرف پایدار در زندگی شهری)، پدیدآورنده: محمدجواد مهدوی نژاد (ویراستار)، ناشر: نشر شهر تهران (وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) ، 1388 
11. دین و سبک زندگی: مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، پدیدآورنده: محمدسعید مهدوی کنی، ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)، 1387 
12. تهران و ارتقای سبک زندگی شهری (مجموعه مقالات همایش محلات تهران، چالش ها و راهبردها)، پدیدآورنده: محمدجواد مهدوی نژاد (تدوین)، ناشر: نشر شهر تهران (وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران) ، 1388 
13. کارگاه آموزشی تکنولوژی جذب ثروت و موفقیت یا زندگی به سبک ثروتمندان خودساخته، پدیدآورنده: حمید تقدسی، ناشر: البرز فر دانش، 1387 
14. موفقیت به سبک ایرانی: بررسی تحلیلی زندگی دانشمند معاصر دکتر اردشیر حسین‌پور، پدیدآورنده: الله کریم عباس نیا (تدوین)،ناشر: مکاتیب،1390.
15. حلیه المتقین، پدیدآورنده: محمدباقربن محمدتقی مجلسی، ناشر: مسجد مقدس جمکران، 1389 .
16. مفاتیح الحیات، پدیدآورنده: عبدالله جوادی آملی، ناشر: اسراء.
17. پایان نامه ارائه الگوی سبک زندگی اسلامی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،قم
18. پایان نامه تهیه و ساخت آزمون هدف در زندگی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ،قم
19. رساله حقوق امام سجاد، علی محمد حیدری نراقی، نشرجمال
20. هدف زندگی، مرتضی مطهری، نشر صدرا.
21. فلسفه و هدف در زندگی، محمدتقی جعفری، نشر علامه محمدتقی جعفری.
22- انسان در جستجوی معنا، ویکتور فرانکل، نشر دانشگاه تهران
23.سنن النبی: آداب و سنن پیامبر (ص)، پدیدآورنده: سیدمحمدحسین طباطبائی، عباس عزیزی (مترجم)

نقل از سایت اسک دین

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۲۲
مشکات

«خطّى که نظام اسلامى ترسیم مى‌کند، خطّ رسیدن به تمدّن اسلامى است.» این جمله‌ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتشان در مدرسه فیضیه در سال ۱۳۷۹ مطرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن گفتند. کمتر از دوماه بعد بود که ایشان در جمع کارگزاران نظام اسلامی «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «کشور اسلامی» و «تشکیل تمدن اسلامی» را مراحل پنج‌گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی دانستند. از آن زمان تاکنون نیز در فرصت‌های مختلف به زنجیره اهداف مذکور اشاره کرده و به اقتضاء، ملزومات تحقق هر یک از مراحل فوق را نیز تبیین کرده‌اند. اما طرح موضوع «تمدن‌سازی نوین اسلامی» در سفر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به خراسان شمالی و هشدار نسبت به خطرات بی‌توجهی به ابعاد نرم‌افزاری تمدن اسلامی و آسیب‌های موجود سبک زندگی فعلی، بار دیگر این موضوع را در معرض توجه جدی نخبگان قرار داده است.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در راستای تبیین هرچه بیشتر اندیشه‌های رهبر انقلاب درباره "تمدن‌ نوین اسلامی" و مروری بر سیر تکاملی مطرح شدن این موضوع در بیانات، پیشخوان زیر را برای مطالعه بیشتر به علاقمندان پیشنهاد می‌کند:

* بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۳/۰۶/۲۹
بررسی ماهیت و چگونگی تشکیل تمدن تاریخی اسلامی

* بیانات در دیدار نخبگان علمی ۱۳۷۸/۰۷/۱۹
اهمیت علم در تمدن اسلامی

* بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه ی قم در مدرسه فیضیه ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
خط نظام اسلامی، خط رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی

* بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۷۹/۰۹/۱۲
مراحل دستیابی به تمدن اسلامی و خطوط اصلی جهان‌بینی اسلامی

* بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّاى رشت ۱۳۸۰/۰۲/۱۲
اجتناب از تقلید در راه تمدن اسلامی ایرانی

* بیانات در دیدار جمعی از مهندسان ۱۳۸۳/۱۲/۰۵
احیای تمدن تاریخی ایران

* بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان کرمان ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
ناکامى‌هاى تجربه‌ى غربى  اداره‌ى بشر

* بیانات در محفل انس با قرآن ۱۳۹۱/۰۴/۳۱
آسیبهای انقطاع تمدن غرب از معنویت، ضرورت ایجاد تمدنى متکى به معنویت

* بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى‌ ۱۳۹۱/۰۷/۲۳
تمدن‌سازى نوین اسلامى، پیشرفت در سبک زندگی
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۵۱
مشکات
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۴۶
مشکات

فی إکرام المؤمن

1- یستحبّ إجلال ذی الشیبة المؤمن.

1000  وَ رُوِیَ: مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کَبِیرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

2- یستحبّ إکرام الشریف.

1003  قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا أَتَاکُمْ شَرِیفُ قَوْمٍ فَأَکْرِمُوهُ، قِیلَ: وَ مَا الشَّرِیفُ؟ قَالَ: الشَّرِیفُ  مَنْ کَانَ لَهُ مَالٌ.

3- یستحبّ إکرام الکریم.

4- ینبغی ترک تفتیش الناس، و ترک مطالبته بالإنصاف.

1005  قَالَ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیقٍ.

1006  وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَیْسَ مِنَ الْإِنْصَافِ مُطَالَبَةُ الْإِخْوَانِ بِالْإِنْصَافِ.

5- یکره إباء الکرامة کالوسادة، و الطیب، و المجلس.

1007  طَرَحَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ لِرَجُلٍ وِسَادَةً، فَأَبَى أَنْ یَقْعُدَ عَلَیْهَا، فَقَالَ لَهُ: اقْعُدْ عَلَیْهَا، فَإِنَّهُ لَا یَأْبَى الْکَرَامَةَ إِلَّا حِمَارٌ، قِیلَ: مَا مَعْنَى ذَلِکَ؟ قَالَ: التَّوْسِعَةُ وَ الطِّیبِ.

6- یستحبّ مشی صاحب البیت مع الداخل إذا دخل و إذا خرج لما یأتی.

1009  وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ حَقِّ الدَّاخِلِ عَلَى أَهْلِ الْبَیْتِ أَنْ یَمْشُوا مَعَهُ هُنَیْئَةً إِذَا دَخَلَ وَ إِذَا خَرَجَ، وَ قَالَ: إِذَا دَخَلَ أَحَدُکُمْ عَلَى أَخِیهِ فِی بَیْتِهِ فَهُوَ أَمِیرٌ عَلَیْهِ حَتَّى یَخْرُجَ.

7- من ائتمن على حدیث لم یجز له أن یحدّث به إلّا بإذنه، إلّا ثقة، أو ذکرا له بخیر أو شهادة.

1011  وَ قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ (إِلَّا بِإِذْنِهِ) إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً، أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.

8- إذا اجتمع ثلاثة کره أن یتناجى اثنان منها دون الثالث.

1012 قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا کَانَ ثَلَاثَةٌ فِی بَیْتٍ فَلَا یَتَنَاجَى اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُغِمُّهُ.

9- یکره اعتراض المسلم فی حدیثه.

1013 قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ.

10- یستحبّ التبسّم فی وجه المؤمن.

1014 قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَبَسُّمُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ.

 [آداب استقبال القادم و تشییعه]

1017 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِیَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَى الدَّارِ.

1021 وَ سُئِلَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَمَّنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ تَعْظِیماً لِرَجُلٍ، قَالَ:

مَکْرُوهٌ، إِلَّا لِرَجُلٍ فِی الدِّینِ.

 [استحباب تقبیل المؤمن للمؤمن و موضع التقبیل]

1024 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ قَبَّلَ لِلرَّحِمِ ذَا قَرَابَةٍ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ، وَ قُبْلَةُ الْأَخِ عَلَى الْخَدِّ، وَ قُبْلَةُ الْإِمَامِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.

1026وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۳۱
مشکات