فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

سبک زندگی اسلامی

آخرین نظرات

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و صلى الله على سیدنا محمد و آله الطاهرین .
ضرورت شاقول برای کار جهادی
پخیلى خوشحالم که در جمع شما جهادگران عزیز حضور پیدا کردم. سعى مى کنم بحث حتى المقدور کوتاه باشد، اگر دوستان هم سؤال خاصى داشتند در انتها در خدمتتان هستم. صحبت کردن براى کسانى که سالیانى جهادى رفته اند و در این مسافر تها بودند کمى سخت است. نمى دانم صحبت کردن راجع به اصول و مبانى جهادى چه قدر جا دارد ولى باز هم از زاویه اى جدید این جریان را با همدیگر نگاه مى کنیم. چون که براى خود من بحث جهادى و این شکل مسافرت هایى که گاه به گاه پیش مى آید مثل یک شاقول گذارى است، مانند دیوارى که هر سه، چهار رجى که بالا مى رود باید شاقول بگذارند و دقت کنند ببیند به کجا رفته، لذا خوب است که یک بار دیگر ببینیم که چه کار مى کنیم، براى چه کسانى کار مى کنیم و آن نیت هایى را که اساساً براى آن زندگى مى کنیم یک بار دیگر بازکاوى کنیم.
ارزش کار در اسلام به نیت است.
شاید بارها این نکته را شنیده اید که در دین ما ارزش کارها به نیت است. شاید این یکى از افتراقات دین ما با دیگر ادیان باشد. ما خیلى به نیت کار توجه مى کنیم و بقیه ادیان به انجام کار. نیت براى ما حکم ضریبِ عمل را دارد. یعنى هر چه قدر هم که عمل عملِ بزرگى باشد، اگر نیتِ آن نیتِ کوچکى باشد و نیت، نیت صفرى باشد در عمل ضرب مى شود و اثرى از آن نمى ماند. یعنى اصلاً«أَفئِدَتُهُم هَواءٌ»(سوره مبارکه ابراهیم/آیه ۴۳)  خداوند در قرآن در مورد بعضى مى فرماید که در قلب شان هیچى نیست قلبشان هیچى ندارد، اصلاً هیچى نیستند، هواء همان هواست یعنى هیچى. مفاهیمى مانند احباط و بطلان عمل که در دین ما جایگاه قابل تأملى دارند در بقیه ادیان یا اصلاً جایگاهى ندارد یا از چنین جایگاهى برخوردار نیستند.
خودت را می خواهند
بارها و بارها این داستان حضرت امام حسین (ع)را شنیده اید ماجراى امام حسین(ع( با عبدالله ابن حُر جُعفى، که در مسیر کربلا حضرت مى خواستند او را همراه خود کنند. آخرِ کار هم همراه امام نمى شود. در برخوردى که با امام داشته مى گوید من اسب دارم، اسب هایم را مى دهم، که امام مى فرمایند من اسب تو را نمى خواهم من خود تو را مى خواستم. چه کسى از تو اسب خواست. «وَ ما کُنتُ مُتَّخِذَ المُضِلِّینَ عَضُداً» (سوره مبارکه کهف/آیه ۵۱) ما اصلاً کسى نیستیم که بخواهیم یک گمراه را بازوى خودمان قرار دهیم. به هر جهت آن چیزى که در این بین از اهمیت برخوردار است همان نیت عمل است
یا حسین شهید می سازد نه وطن!
ببینید من یک انتقادى کردم به جایى که مراسم هفته شهدا برگزار کرده بود. در این برنامه تصویرى از آرش کمانگیر درست کرده بودند و شهدا شده بودند. به ما گفتند که برنامه ها چه طور بود؟ گفتم خیلى زحمت کشیده بودید ولى شهداى ما آرش کمانگیر نبودند، خیلى با آرش کمانگیر فرق داشتند. شهداى ما را قرآن خدا این گونه وصف مى کند که جان آن ها را مى خرد، این که شهدا براى وطن کار کردند یا کار نکردند، وطن مفهومى نیست که مؤمن جان خود را با آن مقایسه بکند، ارزش جان مؤمن آن قدر زیاد است که جز خدا خریدار ندارد. فلذاست که شهداى ما شب هاى عملیات شاهنامه نمى خواندند، زیارت عاشورا مى خواندند، وطن خیلى خیلى کوچک تر از آن چیزى است که احوال انسان را بخواهد رنگ بدهد و افکار مؤمن را بخواهد رنگ بدهد. ما در درجه اول فرزند دین هستیم، فرزند مکتب هستیم. وقتى کسى به امام صادق(ع)گفت اى فرزند رسول خدا چرا شما این قدر از سلمان فارسى یاد مى کنید؟ امام صادق فرمودند قبل از این که به سه دلیل چرایى آن را بگویم اول یک تذکر آیین نامه اى بدهم ، گفتند بفرمایید. حضرت فرمودند لا تقل سلمان الفارسی. راوى پرسید پس چه بگوییم؟ حضرت فرمودند: بل سلمان المحمدی. فامیلى سلمان فارسى نیست. فامیلى سلمان را دین تعیین مى کند. سلمانى که منّا اهل البیت است، از سلمان فارسى تغییر مى کند به سلمان محمدى.
دین داری شهدا در فضا نیست!
چرا ما بحث شهدا را مطرح کردیم؟ به خاطر این مطلب که ادیان در این مطلب بحث دارند.  خواندن کتاب هایى که نظیر این سبک را ارائه مى دهد مثل کتاب هاى عرفانى ما از فصوص و فتوحات مکیه و منازل السالکین و امثالهم و خواندن خاطرات عرفا و دیندارى به سبک عرفا شما را در فضا مى برد. این جور کتاب ها دست به گزینش هایى مى زند که صرفاً آیات توحیدى، توحید افعالى و توحید ذاتى و توحید صفاتى را در برمى گیرد. من مخالف بحث هاى عرفانى نیستم مثل افرادى که مخالفت مى کنند. نه تنها که مخالف نیستم بلکه دلبستگى هایى هم به این مباحث دارم.
عرفان جهادی
در این سبک شما هیچ گزارشى از آیاتى که رابطه شما را با خلق تعیین کند، رابطه شما را با اجتماع تعریف کند، شما را به عنوان داعیه دار عزت مسلمین معرفى بکند، روابط بین الملل شما را تنظیم بکند، تکلیف غزه و امثالهم را روشن بکند، نمى بینید. در این سبک دیندارى شما کاملاً در فضا هستید. ما باید خدا را شاکر باشیم که بعد از دوره امام و شهدا تنفس مى کنیم، چرا؟ به دلیل اینکه اگر شهدا نبودند قالب دینى که از قالب هاى دینى باقى مى ماند همان قالب اول بود. ولى امام و شهدا با قالب دیگرى دین را معرفى کردند، آنها دست به معرفى تازه اى از عرفان زدند، عرفان مجاهدانه، عرفان جهادى، مؤمن جهادى، مؤمن مجاهد. شما در این سبک مواجه هستید با جوانانى که به غایت عارف اند و امامى که براى احدى تره خُرد نمى کند. با اخلاق حضرت امام آشنا هستید. وقتى که همه مى گفتند «ما همه سرباز توایم خمینى» حضرت امام مى گفتند نه تو سرباز منى نه من سرباز توام، ما همه سرباز خدائیم. امام در مقابل آن چهره هاى غبارآلود و خسته مى فرمایند من در مقابل شما احساس حقارت مى کنم. این حرف امام است. امام و شهدا سبکى از دیندارى را معرفى کردند که سبکى مجاهدانه است، در فضا نیست، کاملاً در متن اجتماع و جامعه است و همان اهداف اصلى قرآن را دنبال مى کند.


دانلود جزوه عرفان جهادی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۱۰
مشکات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی