کلیات نظام اخلاقى قرآن / دکتر پاکتچی
پنجشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۱، ۰۳:۴۰ ب.ظ
نظام اخلاقىِ مطرح شده در قرآن کریم نظامى دینى است و پایة دستورهای آن، رابطة انسان با خداوند است. انسان هدایت نخستین را از خداوند دریافت داشته است و این توانایى را دارد که با سپاس بر هدایت الهى راه راستى را پیش گیرد، یا در راه زشتکاری گام گذارد نک: انسان/6/-؛ شمس/1/ -0. قرآن کریم بارها اطاعت از رسول خدا را در کنار اطاعت از خداوند قرار داده مثلاً آل عمران//2، و در آیهای به صراحت چنین آمده است که آنچه را رسول آورده، برگیرید و آنچه را از آن نهى کرده، واگذارید حشر/9/. قرآن رسول اکرم را برای مؤمنان اسوهای نیکمعرفىکردهاست احزاب/3/1 و بدینترتیبنهتنها دستورهای گفتاری، بلکه کردار پیامبرص نیز برای مسلمانان نمونهای اخلاقى معرفى شده است.
مطرح گشتن حب و بغض الهى نسبت به افعال گوناگون در نظام ارزشى قرآن، دستورهای اخلاقى را از صورت امر مولویِ صرف خارج کرده، و حالتى ویژه بدان بخشیده است؛ برپایة آیات متعدد از قرآن کریم خداوند کردارهای ناپسند همچون «فساد» را دوست نمىدارد بقره//05، ... و افعالى چون احسان و تطهُّر پاکى جستن را دوست مىدارد بقره//95، 22، .... دوست داشتن و دوست ناداشتن خداوند که در برخى از آیات به افعال بازگردانده شده است، در غالب موارد به فاعل آنها بازمىگردد و در قالب دوستى خداوند با عاملان افعال شایسته و دوستى نداشتن او با مرتکبان اعمال ناشایست جلوه مىکند نک: آیات یاد شده. بدینترتیب کردار انسان مىتواند موجب دوستى خداوند، یا سلب دوستى وی گردد. از همینرو قرآن به کسانى که خداوند را دوست مىدارند، فرموده است تا با پیروی کردن از دستورهای پیامبرص شرایط آن را فراهم سازند که خداوند نیز ایشان را دوست بدارد آل عمران//1؛ نیز برای حُبّ دو جانبه میان انسان و خداوند، نک: مائده//4.
در مطالعة نظام اخلاقى قرآن، دو مفهوم «بِرّ» و «تقوا» از بیشترین اهمیت برخوردارند و خود نیز با یکدیگر پیوندی مستحکم دارند:
بِرّ:
برّ در لغت و تفاسیر به معنى نیکوکاری دانسته شده است، اما از برخى کاربردهای قرآنى آن مثلاً طور/2/8؛ عبس/0/6 برمىآید که برّ در واژگان قرآن صرفاً به مفهوم عمل به احکام شرعى نیست و اصولاً نیکوکاری را به معنای عام در برمىگیرد نیز نک: ابوهلال، الفروق...، 62. قرآن کریم در یک آیه برّ را در برگیرندة برخى عناصر دینى از عقاید و فرایض و نیز تخلق به صفات پسندیده چون اکرام مستمندان، وفای به عهد و صبر در دشواریها دانسته است بقره/ /77. برّ در قرآن تعبیری رسا، و جامع فضایل دینى اخلاقى است و بر همین پایه است که در آیات متعدد، اَبرار به عنوان راه یافتگان به بهشت و رستگاران معرفى شدهاند نک: مطففین/3/8، 2، ....
قرآن کریم در یکجا مائده// اِثم را با برّ مقابل نهاده، و در دو جای دیگر انفطار/2/3، 4؛ مطففین/3/، 8 آن را در برابر «فجور» آورده است. برابر دانستن برّ و تقوا در آیهای از سورة بقره /89، قرین ساختن برّ و تقوا در جاهای دیگر مائده//؛ مجادله/8/، و تقابل تقوا و فجور در دیگر آیات ص/8/8؛ شمس/1/ نشان از ارتباطى بسیار نزدیک میان دو مفهوم برّ و تقوا دارد.
تقوا:
با بررسى کاربردهای قرآنىِ تقوا، باید گفت که تقوا صرفاً دارای یک مفهوم سلبى، و به معنىِ پرهیز از کردار ناپسند نیست، بلکه ملکهای است در درون انسان که افزون بر دور ساختن او از زشتکاری فجور، وی را به نیکوکاری برّ فرا مىخواند قس: تقابل فجور با برّ و نیز با تقوا، در سطور پیشین. بدینترتیب است که در آیاتى پرشمار، صفت تقوا با اعمال پسندیدة گوناگون، و نه صرفاً با ترک اعمال ناپسند قرین گردیده است؛ از این گونه است قرین گشتن تقوا با اعمال پسندیدة اخلاقى چون وفای به عهد آل عمران//6، ...، اصلاح میان مردم نساء//29، ...، احسان آل عمران//72، ...، عفو بقره/ /37 و صبر آل عمران//20، .... دو صفت قرینِ برّ و تقوا نمایندة نظام اخلاقِ دینى در قرآن اند و آیاتى متعدد با سیاق «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ...» و «... لَعَلَّکُمْ تَتَّقونَ/لَعَلَّهُمْ یَتَّقونَ»، تخلق مردمان به برّو تقوا را از اهداف رسالت برشمردهاند، چنانکه دعوت پیامبران پیشین نیز همواره به تقوا بوده است نک: شعراء/6/06، 24، 42، 61، 77؛ صافات/7/24. قرآن کریم خود هدایت برای اهل تقواست بقره// و گرامىترینِ مردم نزد خداوند با تقواترین آنان است حجرات/9/3. در نگرش به عاقبت انسان، تقوا بهترین توشه برای آخرت بقره//97، و مایة نیکبختى و رستگاری اوست نبأ/ 8/1.
تأثیر انگیزه بر ارزش عمل:
بىتردید در قرآن کریم آن عملى پسندیده است که با انگیزة بهدست آوردن رضای پروردگار صورت گرفته باشد و همین عمل است که «اجری عظیم» در پى دارد بقره//07، 65؛ نساء//14، .... در ارزشگذاری اعمالى مانند انفاق که ممکن است شائبهای از انگیزة نفسانى چون خودنمایى در آن باشد، همواره پرهیز از این شائبه موردتوجه بوده، و انفاق پنهان بر عمل آشکار مقدم شده است نک: بقره//74، .... قرآن کریم انفاقى را که با منّت نهادن بر شخص مستمند همراه باشد، باطل و بىارزش مىشمارد و این انفاق را قرینِ ریا مىخواند بقره//62-64. در قرآن کریم ریا و خودنمایى در برابر مردم، در اعمال گوناگون فردی و اجتماعى چون اقامة نماز، انفاق و جهاد موردتوجه قرار گرفته است و نهتنها از بطلان عمل به ریا سخن رفته، بلکه خود عملى ضداخلاقى شمرده شده، و به عذاب الهى نیز وعید داده شده است نک: ماعون/07/ -؛ نساء/ /8؛ انفال//7.
الزامآور بودن دستورهای اخلاقى قرآن :
نظام اخلاقى مطرح شده در قرآن کریم که یک نظام اخلاقِ دینى است، گونهای از نظارت و محاسبة ناپیدا را به همراه دارد؛ ناظرانى از جانب خداوند کراماً کاتبین اعمال نیک و زشت انسان را در نامهای مىنگارند که به هنگام برپایىِ قیامت به دست وی داده خواهد شد تا محاسبة اعمال او بر آن پایه صورت پذیرد نک: انفطار/2/1، .... این محاسبه آن اندازه دقیق است که هرکس ذرهای عمل نیک کرده باشد، پاداش کردار خود، و آن کس که ذرهای بد کرده باشد، سزای آن کردار را خواهد دید نک: زلزال/9/ - . نظارت بىانقطاع الهى و پاداش و سزای اعمال نیک و بد که به عنوان فرهنگى حاکم بر نظام اخلاقى در سراسر قرآن کریم بازتاب یافته است، ضامنى مطمئن برای اجرای دستورهای اخلاقى در حالت «ذِکر» است، یعنى حالتى که انسان مؤمن، نظارت الهى را بر اعمال خود و نیز جزای اخروی را در یاد داشته باشد.
ذکر:
عنصر ذکر در فرهنگ قرآنى با اهمیت فراوان تلقى شده، و در جای جای آیات از آن سخن آمده است. اعراض از ذکر خداوند، از یکسو موجب مىشود که انسان به شیطان نزدیک گردد و به زشتکاری روی آورد زخرف/3/6 و از دگرسو باعث تنگى معیشت او مىشود طه/0/24. انسان مأمور است که همواره - حتى آنگاه که در حال عبادت نیست - خداوند را به یاد آورد نک: نساء//03؛ احزاب/ 3/1، ...؛ اهل تقوا هرگاه با وسوسهای از شیطان روبهرو گردند، آن را با ذکر خداوند دور مىسازند اعراف//01. بنابر آیهای در سورة رعد، قلب انسانها با ذکر خداوند آرامش مىیابد 3/8. در وصف حالات قلبى انسان، قرآن قسوتِ قلب زشتکاران را با نسیان خداوند انعام//3-4، و خشیت و خشوع نیکان را با ذکر او طه/0/؛ حدید/7/6؛ اعلى/7/0 قرین ساخته است. افزون بر ذکر نفسى، پیامبرص بر آن مأمور بوده تا مردم را به ذکر وادارد نک: ذاریات/ 1/5؛ اعلى/7/، ... و قرآن کریم خود بارها در آیات گوناگون ذکر نام گرفته است مثلاً حجر/5/. در آیات متعدد قرآن از «تذکیر» و حاصل آن «تذکُّر» سخن بهمیان آمده، و اشاره شده است که مؤمنان ذاریات/1/5 و خردمندان بقره//69، ... از این تذکیر بهره مىگیرند. گاه نیز تذکیر از جانب مؤمنان است اعراف/ /65، ... که با امر به معروف و نهى از منکر در فرهنگ قرآنى ارتباط مىیابد.
قرآن کریم نخستین عبادت مفروض، یعنى نماز را برای یاد کردن خداوند و ذکر دانسته طه/0/4، و از همینروی، از ویژگى بازدارندگى نماز از زشتکاری، سخن به میان آمده است؛ با توجه به آیهای از سورة عنکبوت 9/5، نماز از آنجا که خود حالتى از ذکر است، انسان را از زشتکاری و بدکرداری برحذر مىدارد، اما در ذیل همان آیه بر اصالت ذکر تأکید گشته، و بر این امر تصریح شده که ذکر خداوند بزرگتر است نیز نک: بقره//5.
اخلاق قرآنى و فقه:
با وجود اینکه در عصر تدوین علوم اسلامى، اخلاق مسیری نسبتاً مستقل از علم فقه را طى کرده است، اما در فرهنگ اسلامى تعیین مرزی میان دستورهای اخلاقى و احکام فقهى امکان پذیر نیست. در جای جای قرآن، دستورهایى که در منابع فقهى موضوع علم فقه شمرده شدهاند، از قبیل اقامة نماز و ادای زکات، در کنار دستورهایى مانند امر به صبر آمدهاند که هیچگاه صورت موضوعى فقهى به خود نگرفتهاند. وارد نشدن شماری از دستورهای اخلاقى قرآن در منابع فقهى نباید بدینمعنى تلقى شود که این دستورها از نظر قرآن کریم الزامآور نیست و ترک آنها مستوجب جزا نخواهد بود، بلکه این دستورها از آنرو به منابع فقهى راه نیافتهاند که موضوع آنها گاه حالات روحى مانند صبر است نه عمل و گاه اعمالى آن اندازه کلى و فراگیر است - مانند مال اندوزی - که نمىتوان آنها را با همان کلیت در چارچوب قوانین فقهى قرار داد.
با این مقدمه باید یادآور شد که دستوهای اخلاقى و غیرفقهى قرآن نیز گاه در وعد و وعید کم از دستورهای فقهى ندارند؛ قرآن کریم به آن کس که مثلاً حالت بخل یا تکبر را در نفس خود پرورش دهد، وعید آتش داده آلعمران/ /80؛ زمر/9/0، ...، و بهسان نمونهای در اعمال، آن کس را که مال اندوزد و از انفاق آن خودداری ورزد، از عذاب جهنم بیم داده است نک: توبه//4؛ همزه/04/-. تعبیر تند و هشدار دهندة «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَاللّهِ» دربارة کسانى آمده است که به آنچه مىگویند، عمل نمىکنند صف/1/.
غایت نظام اخلاقى قرآن :
در تعبیری کلى باید گفت که زندگى دنیا از نظر قرآن تنها آزمایشى برای زندگى آخرت است و از همینروی غایت اصلى از اعمال دنیا را باید در دستاوردهای اخروی جست و جو کرد.
دنیا و آخرت: در آیات قرآنى، زندگانى دنیا با تعبیراتى چون «متاعِ غرور» آل عمران//85 و لهو و لعب انعام//2 وصف شده، و با تأکید بر این تفکر که دنیا تنها جایگاهى برای آزمایش است نک: کهف/8/، ...، روی کردن به دنیا سرزنش شده است بقره//12. قرآن کریم به آنان که زندگانى دنیا را بر آخرت برمىگزینند، عذاب اخروی وعید داده نازعات/9/7-9، و قارون را به عنوان نمادِ این گروه از آخرت فروشان به زیورهای دنیا، معرفى نموده است قصص/ 8/9، .... در قرآن کریم نعمتهای دنیوی در برابر نعم اخروی ناچیز دانسته شده توبه//8؛ نیز نک: نساء//7، و سرای آخرت حیات جاودان شمرده شده است عنکبوت/9/4.
این نکته نباید ناگفته ماند که قرآن کریم مؤمنان را به ترک دنیا فرا نخوانده، و رهبانیت را شیوهای صحیح در برخورد با نعم دنیا ندانسته است نک: حدید/7/7. در دعایى کوتاه که قرآن به مؤمنان آموخته است، اهل ایمان از خداوند مىخواهند تا به آنان هم در دنیا و هم در آخرت حسنه= نیکویى عطا کند بقره//01؛ حتى ثواب و عقاب الهى نیز منحصر به جهان واپسین نیست و درحدی محدود در دنیا نیز پاداش و سزا داده مىشود نک: آل عمران//48؛ رعد/3/4. با توجه به این آیات، از یکسو باید پذیرفت که نیک بختى و نگون بختى بزرگ همانا در آخرت است، اما از دگرسو زندگى دنیا نیز در فرهنگ قرآنى از اهمیتى در حد خود برخوردار است و نیک بختى و نگونبختى در آن نیز راه دارد. تعبیر قرآنىِ «خَسِرَالدُّنْیا و الا¸خِرَةَ» حج/2/1، نشان از خسرانى عظیم در هر دو جهان دارد.
نیک بختى در دنیا:
از آنجا که دنیا برای آزمایش و امتحان انسان است، برپایة تعالیم قرآن سختیها و مصیبتهایى که بر انسان وارد مىآید، چیزی جز آزمون نیست و نباید نگونبختى تلقى گردد، چنانکه گشایشها و بىنیازیها نیز نمىتواند به مفهوم نیکبختى انگاشته شود. در آیهای از سورة انبیاء سخن از آزمایش انسانها گاه به شر مصیبتها و گاه به خیر نعمتها به میان آمده است 1/5 و در آیهای دیگر در توضیح آزمایش به مصایب چنین آمده که خداوند انسان را به مصیبتهایى از قبیل ناامنى، گرسنگى، تلف شدن اموال و مرگ نزدیکان مىآزماید بقره/ /55. پیامبران که برگزیدة مردمان هستند و قرآن آنان را در زندگى دنیا نیز همچون آخرت به نیکبختى مىشناسد، در زندگانى دنیا به سختترین آزمایشها تن دادهاند، چنانکه در قرآن داستانهایى در شرح آزمایشهای ابراهیم و ایوب ع آمده است نک: بقره//24، ...، انسان نگون بخت در زندگانىِ دنیا، آن کسى است که همواره بر آنچه از کف داده، یا به دست نیاورده است، افسوس خورد حدید/ 7/3 و چون سختى و مصیبتى بر او وارد شود، ناشکیبا گردد و دچار ناامیدی شود نک: هود/ 1/؛ اسراء/7/3؛ معارج/0/0، یا آن را خواری و خفتى از سوی خداوند انگارد فجر/9/6.
بدینترتیب نیکبختى در حیات دنیا را نباید در فراوانى نعمتها، بلکه باید در این امر جستوجو کرد که رجا جایگزین ناامیدی، و صبر جایگزین ناشکیبى گردد. باید گفت: حتى از پى هم آمدن و فرو ریختن نعمتهای دنیا بر بد کاران و ناسپاسان خود فزایندة عذاب اخروی آنان است نک: مزمل/3/1، ... و اینکه انسان متنعم از آزمایش پسِ این نعمتها ناآگاه باشد، در قرآن کریم نکوهش شده است فجر/9/5.
نیکبختى در آخرت:
از دیدگاه قرآن نیک بختى در آخرت همانا روی سپید برآمدن از آزمون دنیا و برخورداری جاودان از نعیم اخروی است و در نقطة مقابل، نگونبختى روی سیاه برآمدن از آزمایش دنیوی و مستوجب عذاب اخروی گشتن است. به تعبیر قرآن کریم، در روز قیامت مردم به دو گروه تقسیم مىشوند: گروهى اهل شقاوت، و گروهى اهل سعادت خواهند بود. اشقیا در آتش جاودان سزا خواهند دید و سعادتمندان در نعیم بهشت به پاداش کردار خود خواهند رسید هود/ 1/05. دو مفهوم متقابل سعادت و شقاوت تنها در یک آیه از قرآن کریم بهکار گرفته شده همانجا، و در آیاتى دیگر، دو تعبیر متقابل «اصحاب المیمنة» و «اصحاب المشئمة» بهکار رفته است واقعه/ 4/ - ؛ بلد/0/8-9. آنچه در فرهنگ قرآنى برای باز نمودن مفهوم نیکبختى بیش از هر تعبیری به کار رفته، تعبیرهای «فلاح» و «فوز» برای سعادتمندی اخروی است.
در آخرت برای نیکوکاران غایتى که ارزشمندتر از بهدست آوردن نعیم بهشت مىتواند بود، رسیدن به «رضوانِ» خداوند است توبه//2، ... و اوج سعادت انسان در قیامت، در کلامى از خداوند بازتاب یافته است که «ای نفس آرامش یافته، بهسوی پروردگارت بازگرد که تو از او خشنودی و او از تو راضى است...» فجر/9/7- 8.
مهمترین دستورهای اخلاقى قرآن :
دستورهای اخلاقى قرآن کریم آن اندازه گسترده است که مطرح کردن و تحلیل یکایک آنها در این مقاله امکانپذیر نخواهد بود؛ در اینجا تنها به بررسى اجمالى آن دسته از دستورها پرداخته مىشود که قرآن بر آنها تأکیدی خاص داشته است:
قسط و عدل:
قرآن کریم هدف از ارسال رسولان و انزال کتب آسمانى را قیام مردم به قسط دانسته است حدید/7/5 و در سورة آلعمران کسانى که مردم را به سوی قسط فرا مىخوانند، به انبیاء الهى عطف شدهاند /1. پیامبر اکرمص خود مأمور بود تا به عدل و قسط حکم کند مائده//2؛ شوری/2/5 و خداوند مؤمنان را نیز فرمان داده تا در هر حکمى به عدل رفتار نمایند نساء//8؛ نیز نک: نحل/6/0. رفتار به عدل قرین تقواست مائده// و «قوّام به قسط» از صفات اهل ایمان است نساء//35؛ نیز آل عمران//8. در آیاتى چند از قرآن کریم از دوستى خداوند با اهل قسط سخن آمده است نک: مائده//2، ....
صبر:
شکیبایى در به جای آوردن طاعت پروردگار و نیز در خودداری از معصیت خداوند آشکارترین چهرة صبر در سراسر قرآن کریم است. سیمای دیگر صبر در قرآن، شکیبایى در برابر مصیبتهای گوناگون است که به عنوان آزمون بر انسان وارد مىگردند و در این میان تنها صابران از آزمایش رستگار برمىآیند نک: بقره//55؛ حج/ 2/5؛ لقمان/1/7. بهگاه سختى و دشواری، صابران روی به کفران نمىآورند و بر شکر پروردگار مداومت مىورزند؛ در قرآن کریم همواره واژة «صبّار» در کنار «شَکور» جای گرفته است ابراهیم/ 4/، .... در دو آیه از قرآن کریم، از زبان مؤمنانى که در معرض سختترین آزمایشها قرار گرفتهاند، دعایى با این مضمون آمده است که از خداوند درخواست مىکنند تا صبر را همچون نعمتى بر آنان فرو ریزد بقره/ /50؛ اعراف//26 و در آیهای دیگر به اهل ایمان سفارش شده تا در هنگام سختى از صبر و نماز یاری جویند بقره/ /53.
چهرهای دیگر از صبر در قرآن کریم، شکیبایى در برابر رفتار ناشایست مردمان است. قرآن درگذشتن از بدیهای دیگران و بخشش یا برتافتن آن را صبری ستوده شمرده است فرقان/5/3؛ شوری/ 2/3؛ مزمل/3/. اینگونه صبر، یعنى پاسخ گفتن بدی دیگران با نیک کرداری، موجب اجری افزون برای مؤمنان مىگردد نک: رعد/3/2؛ قصص/8/4؛ نیز فصلت/1/4. صبر یکى از مهمترین صفاتى است که در قرآن کریم بر آن تأکید شده است و در دو آیه از سورة انفال /6، 6 بر این نکته اشارت رفته که خداوند همراه صابران است و مؤمنان فراخوانده شدهاند تا همواره یکدیگر را به صبر و شکیبایى دعوت کنند بلد/0/7؛ عصر/07/.
از دیگر فضایل اخلاقى که در قرآن کریم با تأکید و تکرار بر آنها فرمان داده شده، اینهاست: رحمت و مهربانى بلد/0/7، ...، نیکوکارینسبتبه والدین بقره//3، ...، صلةرحم بقره//7،...؛ قس: محمد/7/2، انفاق و یاری نسبت به تنگدستان و یتیمان انسان/6/،...، وفای به عهد و ادای امانت بقره//83، ... و درستکاری در کیل و وزن اسراء/7/5، ....
مطرح گشتن حب و بغض الهى نسبت به افعال گوناگون در نظام ارزشى قرآن، دستورهای اخلاقى را از صورت امر مولویِ صرف خارج کرده، و حالتى ویژه بدان بخشیده است؛ برپایة آیات متعدد از قرآن کریم خداوند کردارهای ناپسند همچون «فساد» را دوست نمىدارد بقره//05، ... و افعالى چون احسان و تطهُّر پاکى جستن را دوست مىدارد بقره//95، 22، .... دوست داشتن و دوست ناداشتن خداوند که در برخى از آیات به افعال بازگردانده شده است، در غالب موارد به فاعل آنها بازمىگردد و در قالب دوستى خداوند با عاملان افعال شایسته و دوستى نداشتن او با مرتکبان اعمال ناشایست جلوه مىکند نک: آیات یاد شده. بدینترتیب کردار انسان مىتواند موجب دوستى خداوند، یا سلب دوستى وی گردد. از همینرو قرآن به کسانى که خداوند را دوست مىدارند، فرموده است تا با پیروی کردن از دستورهای پیامبرص شرایط آن را فراهم سازند که خداوند نیز ایشان را دوست بدارد آل عمران//1؛ نیز برای حُبّ دو جانبه میان انسان و خداوند، نک: مائده//4.
در مطالعة نظام اخلاقى قرآن، دو مفهوم «بِرّ» و «تقوا» از بیشترین اهمیت برخوردارند و خود نیز با یکدیگر پیوندی مستحکم دارند:
بِرّ:
برّ در لغت و تفاسیر به معنى نیکوکاری دانسته شده است، اما از برخى کاربردهای قرآنى آن مثلاً طور/2/8؛ عبس/0/6 برمىآید که برّ در واژگان قرآن صرفاً به مفهوم عمل به احکام شرعى نیست و اصولاً نیکوکاری را به معنای عام در برمىگیرد نیز نک: ابوهلال، الفروق...، 62. قرآن کریم در یک آیه برّ را در برگیرندة برخى عناصر دینى از عقاید و فرایض و نیز تخلق به صفات پسندیده چون اکرام مستمندان، وفای به عهد و صبر در دشواریها دانسته است بقره/ /77. برّ در قرآن تعبیری رسا، و جامع فضایل دینى اخلاقى است و بر همین پایه است که در آیات متعدد، اَبرار به عنوان راه یافتگان به بهشت و رستگاران معرفى شدهاند نک: مطففین/3/8، 2، ....
قرآن کریم در یکجا مائده// اِثم را با برّ مقابل نهاده، و در دو جای دیگر انفطار/2/3، 4؛ مطففین/3/، 8 آن را در برابر «فجور» آورده است. برابر دانستن برّ و تقوا در آیهای از سورة بقره /89، قرین ساختن برّ و تقوا در جاهای دیگر مائده//؛ مجادله/8/، و تقابل تقوا و فجور در دیگر آیات ص/8/8؛ شمس/1/ نشان از ارتباطى بسیار نزدیک میان دو مفهوم برّ و تقوا دارد.
تقوا:
با بررسى کاربردهای قرآنىِ تقوا، باید گفت که تقوا صرفاً دارای یک مفهوم سلبى، و به معنىِ پرهیز از کردار ناپسند نیست، بلکه ملکهای است در درون انسان که افزون بر دور ساختن او از زشتکاری فجور، وی را به نیکوکاری برّ فرا مىخواند قس: تقابل فجور با برّ و نیز با تقوا، در سطور پیشین. بدینترتیب است که در آیاتى پرشمار، صفت تقوا با اعمال پسندیدة گوناگون، و نه صرفاً با ترک اعمال ناپسند قرین گردیده است؛ از این گونه است قرین گشتن تقوا با اعمال پسندیدة اخلاقى چون وفای به عهد آل عمران//6، ...، اصلاح میان مردم نساء//29، ...، احسان آل عمران//72، ...، عفو بقره/ /37 و صبر آل عمران//20، .... دو صفت قرینِ برّ و تقوا نمایندة نظام اخلاقِ دینى در قرآن اند و آیاتى متعدد با سیاق «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ...» و «... لَعَلَّکُمْ تَتَّقونَ/لَعَلَّهُمْ یَتَّقونَ»، تخلق مردمان به برّو تقوا را از اهداف رسالت برشمردهاند، چنانکه دعوت پیامبران پیشین نیز همواره به تقوا بوده است نک: شعراء/6/06، 24، 42، 61، 77؛ صافات/7/24. قرآن کریم خود هدایت برای اهل تقواست بقره// و گرامىترینِ مردم نزد خداوند با تقواترین آنان است حجرات/9/3. در نگرش به عاقبت انسان، تقوا بهترین توشه برای آخرت بقره//97، و مایة نیکبختى و رستگاری اوست نبأ/ 8/1.
تأثیر انگیزه بر ارزش عمل:
بىتردید در قرآن کریم آن عملى پسندیده است که با انگیزة بهدست آوردن رضای پروردگار صورت گرفته باشد و همین عمل است که «اجری عظیم» در پى دارد بقره//07، 65؛ نساء//14، .... در ارزشگذاری اعمالى مانند انفاق که ممکن است شائبهای از انگیزة نفسانى چون خودنمایى در آن باشد، همواره پرهیز از این شائبه موردتوجه بوده، و انفاق پنهان بر عمل آشکار مقدم شده است نک: بقره//74، .... قرآن کریم انفاقى را که با منّت نهادن بر شخص مستمند همراه باشد، باطل و بىارزش مىشمارد و این انفاق را قرینِ ریا مىخواند بقره//62-64. در قرآن کریم ریا و خودنمایى در برابر مردم، در اعمال گوناگون فردی و اجتماعى چون اقامة نماز، انفاق و جهاد موردتوجه قرار گرفته است و نهتنها از بطلان عمل به ریا سخن رفته، بلکه خود عملى ضداخلاقى شمرده شده، و به عذاب الهى نیز وعید داده شده است نک: ماعون/07/ -؛ نساء/ /8؛ انفال//7.
الزامآور بودن دستورهای اخلاقى قرآن :
نظام اخلاقى مطرح شده در قرآن کریم که یک نظام اخلاقِ دینى است، گونهای از نظارت و محاسبة ناپیدا را به همراه دارد؛ ناظرانى از جانب خداوند کراماً کاتبین اعمال نیک و زشت انسان را در نامهای مىنگارند که به هنگام برپایىِ قیامت به دست وی داده خواهد شد تا محاسبة اعمال او بر آن پایه صورت پذیرد نک: انفطار/2/1، .... این محاسبه آن اندازه دقیق است که هرکس ذرهای عمل نیک کرده باشد، پاداش کردار خود، و آن کس که ذرهای بد کرده باشد، سزای آن کردار را خواهد دید نک: زلزال/9/ - . نظارت بىانقطاع الهى و پاداش و سزای اعمال نیک و بد که به عنوان فرهنگى حاکم بر نظام اخلاقى در سراسر قرآن کریم بازتاب یافته است، ضامنى مطمئن برای اجرای دستورهای اخلاقى در حالت «ذِکر» است، یعنى حالتى که انسان مؤمن، نظارت الهى را بر اعمال خود و نیز جزای اخروی را در یاد داشته باشد.
ذکر:
عنصر ذکر در فرهنگ قرآنى با اهمیت فراوان تلقى شده، و در جای جای آیات از آن سخن آمده است. اعراض از ذکر خداوند، از یکسو موجب مىشود که انسان به شیطان نزدیک گردد و به زشتکاری روی آورد زخرف/3/6 و از دگرسو باعث تنگى معیشت او مىشود طه/0/24. انسان مأمور است که همواره - حتى آنگاه که در حال عبادت نیست - خداوند را به یاد آورد نک: نساء//03؛ احزاب/ 3/1، ...؛ اهل تقوا هرگاه با وسوسهای از شیطان روبهرو گردند، آن را با ذکر خداوند دور مىسازند اعراف//01. بنابر آیهای در سورة رعد، قلب انسانها با ذکر خداوند آرامش مىیابد 3/8. در وصف حالات قلبى انسان، قرآن قسوتِ قلب زشتکاران را با نسیان خداوند انعام//3-4، و خشیت و خشوع نیکان را با ذکر او طه/0/؛ حدید/7/6؛ اعلى/7/0 قرین ساخته است. افزون بر ذکر نفسى، پیامبرص بر آن مأمور بوده تا مردم را به ذکر وادارد نک: ذاریات/ 1/5؛ اعلى/7/، ... و قرآن کریم خود بارها در آیات گوناگون ذکر نام گرفته است مثلاً حجر/5/. در آیات متعدد قرآن از «تذکیر» و حاصل آن «تذکُّر» سخن بهمیان آمده، و اشاره شده است که مؤمنان ذاریات/1/5 و خردمندان بقره//69، ... از این تذکیر بهره مىگیرند. گاه نیز تذکیر از جانب مؤمنان است اعراف/ /65، ... که با امر به معروف و نهى از منکر در فرهنگ قرآنى ارتباط مىیابد.
قرآن کریم نخستین عبادت مفروض، یعنى نماز را برای یاد کردن خداوند و ذکر دانسته طه/0/4، و از همینروی، از ویژگى بازدارندگى نماز از زشتکاری، سخن به میان آمده است؛ با توجه به آیهای از سورة عنکبوت 9/5، نماز از آنجا که خود حالتى از ذکر است، انسان را از زشتکاری و بدکرداری برحذر مىدارد، اما در ذیل همان آیه بر اصالت ذکر تأکید گشته، و بر این امر تصریح شده که ذکر خداوند بزرگتر است نیز نک: بقره//5.
اخلاق قرآنى و فقه:
با وجود اینکه در عصر تدوین علوم اسلامى، اخلاق مسیری نسبتاً مستقل از علم فقه را طى کرده است، اما در فرهنگ اسلامى تعیین مرزی میان دستورهای اخلاقى و احکام فقهى امکان پذیر نیست. در جای جای قرآن، دستورهایى که در منابع فقهى موضوع علم فقه شمرده شدهاند، از قبیل اقامة نماز و ادای زکات، در کنار دستورهایى مانند امر به صبر آمدهاند که هیچگاه صورت موضوعى فقهى به خود نگرفتهاند. وارد نشدن شماری از دستورهای اخلاقى قرآن در منابع فقهى نباید بدینمعنى تلقى شود که این دستورها از نظر قرآن کریم الزامآور نیست و ترک آنها مستوجب جزا نخواهد بود، بلکه این دستورها از آنرو به منابع فقهى راه نیافتهاند که موضوع آنها گاه حالات روحى مانند صبر است نه عمل و گاه اعمالى آن اندازه کلى و فراگیر است - مانند مال اندوزی - که نمىتوان آنها را با همان کلیت در چارچوب قوانین فقهى قرار داد.
با این مقدمه باید یادآور شد که دستوهای اخلاقى و غیرفقهى قرآن نیز گاه در وعد و وعید کم از دستورهای فقهى ندارند؛ قرآن کریم به آن کس که مثلاً حالت بخل یا تکبر را در نفس خود پرورش دهد، وعید آتش داده آلعمران/ /80؛ زمر/9/0، ...، و بهسان نمونهای در اعمال، آن کس را که مال اندوزد و از انفاق آن خودداری ورزد، از عذاب جهنم بیم داده است نک: توبه//4؛ همزه/04/-. تعبیر تند و هشدار دهندة «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَاللّهِ» دربارة کسانى آمده است که به آنچه مىگویند، عمل نمىکنند صف/1/.
غایت نظام اخلاقى قرآن :
در تعبیری کلى باید گفت که زندگى دنیا از نظر قرآن تنها آزمایشى برای زندگى آخرت است و از همینروی غایت اصلى از اعمال دنیا را باید در دستاوردهای اخروی جست و جو کرد.
دنیا و آخرت: در آیات قرآنى، زندگانى دنیا با تعبیراتى چون «متاعِ غرور» آل عمران//85 و لهو و لعب انعام//2 وصف شده، و با تأکید بر این تفکر که دنیا تنها جایگاهى برای آزمایش است نک: کهف/8/، ...، روی کردن به دنیا سرزنش شده است بقره//12. قرآن کریم به آنان که زندگانى دنیا را بر آخرت برمىگزینند، عذاب اخروی وعید داده نازعات/9/7-9، و قارون را به عنوان نمادِ این گروه از آخرت فروشان به زیورهای دنیا، معرفى نموده است قصص/ 8/9، .... در قرآن کریم نعمتهای دنیوی در برابر نعم اخروی ناچیز دانسته شده توبه//8؛ نیز نک: نساء//7، و سرای آخرت حیات جاودان شمرده شده است عنکبوت/9/4.
این نکته نباید ناگفته ماند که قرآن کریم مؤمنان را به ترک دنیا فرا نخوانده، و رهبانیت را شیوهای صحیح در برخورد با نعم دنیا ندانسته است نک: حدید/7/7. در دعایى کوتاه که قرآن به مؤمنان آموخته است، اهل ایمان از خداوند مىخواهند تا به آنان هم در دنیا و هم در آخرت حسنه= نیکویى عطا کند بقره//01؛ حتى ثواب و عقاب الهى نیز منحصر به جهان واپسین نیست و درحدی محدود در دنیا نیز پاداش و سزا داده مىشود نک: آل عمران//48؛ رعد/3/4. با توجه به این آیات، از یکسو باید پذیرفت که نیک بختى و نگون بختى بزرگ همانا در آخرت است، اما از دگرسو زندگى دنیا نیز در فرهنگ قرآنى از اهمیتى در حد خود برخوردار است و نیک بختى و نگونبختى در آن نیز راه دارد. تعبیر قرآنىِ «خَسِرَالدُّنْیا و الا¸خِرَةَ» حج/2/1، نشان از خسرانى عظیم در هر دو جهان دارد.
نیک بختى در دنیا:
از آنجا که دنیا برای آزمایش و امتحان انسان است، برپایة تعالیم قرآن سختیها و مصیبتهایى که بر انسان وارد مىآید، چیزی جز آزمون نیست و نباید نگونبختى تلقى گردد، چنانکه گشایشها و بىنیازیها نیز نمىتواند به مفهوم نیکبختى انگاشته شود. در آیهای از سورة انبیاء سخن از آزمایش انسانها گاه به شر مصیبتها و گاه به خیر نعمتها به میان آمده است 1/5 و در آیهای دیگر در توضیح آزمایش به مصایب چنین آمده که خداوند انسان را به مصیبتهایى از قبیل ناامنى، گرسنگى، تلف شدن اموال و مرگ نزدیکان مىآزماید بقره/ /55. پیامبران که برگزیدة مردمان هستند و قرآن آنان را در زندگى دنیا نیز همچون آخرت به نیکبختى مىشناسد، در زندگانى دنیا به سختترین آزمایشها تن دادهاند، چنانکه در قرآن داستانهایى در شرح آزمایشهای ابراهیم و ایوب ع آمده است نک: بقره//24، ...، انسان نگون بخت در زندگانىِ دنیا، آن کسى است که همواره بر آنچه از کف داده، یا به دست نیاورده است، افسوس خورد حدید/ 7/3 و چون سختى و مصیبتى بر او وارد شود، ناشکیبا گردد و دچار ناامیدی شود نک: هود/ 1/؛ اسراء/7/3؛ معارج/0/0، یا آن را خواری و خفتى از سوی خداوند انگارد فجر/9/6.
بدینترتیب نیکبختى در حیات دنیا را نباید در فراوانى نعمتها، بلکه باید در این امر جستوجو کرد که رجا جایگزین ناامیدی، و صبر جایگزین ناشکیبى گردد. باید گفت: حتى از پى هم آمدن و فرو ریختن نعمتهای دنیا بر بد کاران و ناسپاسان خود فزایندة عذاب اخروی آنان است نک: مزمل/3/1، ... و اینکه انسان متنعم از آزمایش پسِ این نعمتها ناآگاه باشد، در قرآن کریم نکوهش شده است فجر/9/5.
نیکبختى در آخرت:
از دیدگاه قرآن نیک بختى در آخرت همانا روی سپید برآمدن از آزمون دنیا و برخورداری جاودان از نعیم اخروی است و در نقطة مقابل، نگونبختى روی سیاه برآمدن از آزمایش دنیوی و مستوجب عذاب اخروی گشتن است. به تعبیر قرآن کریم، در روز قیامت مردم به دو گروه تقسیم مىشوند: گروهى اهل شقاوت، و گروهى اهل سعادت خواهند بود. اشقیا در آتش جاودان سزا خواهند دید و سعادتمندان در نعیم بهشت به پاداش کردار خود خواهند رسید هود/ 1/05. دو مفهوم متقابل سعادت و شقاوت تنها در یک آیه از قرآن کریم بهکار گرفته شده همانجا، و در آیاتى دیگر، دو تعبیر متقابل «اصحاب المیمنة» و «اصحاب المشئمة» بهکار رفته است واقعه/ 4/ - ؛ بلد/0/8-9. آنچه در فرهنگ قرآنى برای باز نمودن مفهوم نیکبختى بیش از هر تعبیری به کار رفته، تعبیرهای «فلاح» و «فوز» برای سعادتمندی اخروی است.
در آخرت برای نیکوکاران غایتى که ارزشمندتر از بهدست آوردن نعیم بهشت مىتواند بود، رسیدن به «رضوانِ» خداوند است توبه//2، ... و اوج سعادت انسان در قیامت، در کلامى از خداوند بازتاب یافته است که «ای نفس آرامش یافته، بهسوی پروردگارت بازگرد که تو از او خشنودی و او از تو راضى است...» فجر/9/7- 8.
مهمترین دستورهای اخلاقى قرآن :
دستورهای اخلاقى قرآن کریم آن اندازه گسترده است که مطرح کردن و تحلیل یکایک آنها در این مقاله امکانپذیر نخواهد بود؛ در اینجا تنها به بررسى اجمالى آن دسته از دستورها پرداخته مىشود که قرآن بر آنها تأکیدی خاص داشته است:
قسط و عدل:
قرآن کریم هدف از ارسال رسولان و انزال کتب آسمانى را قیام مردم به قسط دانسته است حدید/7/5 و در سورة آلعمران کسانى که مردم را به سوی قسط فرا مىخوانند، به انبیاء الهى عطف شدهاند /1. پیامبر اکرمص خود مأمور بود تا به عدل و قسط حکم کند مائده//2؛ شوری/2/5 و خداوند مؤمنان را نیز فرمان داده تا در هر حکمى به عدل رفتار نمایند نساء//8؛ نیز نک: نحل/6/0. رفتار به عدل قرین تقواست مائده// و «قوّام به قسط» از صفات اهل ایمان است نساء//35؛ نیز آل عمران//8. در آیاتى چند از قرآن کریم از دوستى خداوند با اهل قسط سخن آمده است نک: مائده//2، ....
صبر:
شکیبایى در به جای آوردن طاعت پروردگار و نیز در خودداری از معصیت خداوند آشکارترین چهرة صبر در سراسر قرآن کریم است. سیمای دیگر صبر در قرآن، شکیبایى در برابر مصیبتهای گوناگون است که به عنوان آزمون بر انسان وارد مىگردند و در این میان تنها صابران از آزمایش رستگار برمىآیند نک: بقره//55؛ حج/ 2/5؛ لقمان/1/7. بهگاه سختى و دشواری، صابران روی به کفران نمىآورند و بر شکر پروردگار مداومت مىورزند؛ در قرآن کریم همواره واژة «صبّار» در کنار «شَکور» جای گرفته است ابراهیم/ 4/، .... در دو آیه از قرآن کریم، از زبان مؤمنانى که در معرض سختترین آزمایشها قرار گرفتهاند، دعایى با این مضمون آمده است که از خداوند درخواست مىکنند تا صبر را همچون نعمتى بر آنان فرو ریزد بقره/ /50؛ اعراف//26 و در آیهای دیگر به اهل ایمان سفارش شده تا در هنگام سختى از صبر و نماز یاری جویند بقره/ /53.
چهرهای دیگر از صبر در قرآن کریم، شکیبایى در برابر رفتار ناشایست مردمان است. قرآن درگذشتن از بدیهای دیگران و بخشش یا برتافتن آن را صبری ستوده شمرده است فرقان/5/3؛ شوری/ 2/3؛ مزمل/3/. اینگونه صبر، یعنى پاسخ گفتن بدی دیگران با نیک کرداری، موجب اجری افزون برای مؤمنان مىگردد نک: رعد/3/2؛ قصص/8/4؛ نیز فصلت/1/4. صبر یکى از مهمترین صفاتى است که در قرآن کریم بر آن تأکید شده است و در دو آیه از سورة انفال /6، 6 بر این نکته اشارت رفته که خداوند همراه صابران است و مؤمنان فراخوانده شدهاند تا همواره یکدیگر را به صبر و شکیبایى دعوت کنند بلد/0/7؛ عصر/07/.
از دیگر فضایل اخلاقى که در قرآن کریم با تأکید و تکرار بر آنها فرمان داده شده، اینهاست: رحمت و مهربانى بلد/0/7، ...، نیکوکارینسبتبه والدین بقره//3، ...، صلةرحم بقره//7،...؛ قس: محمد/7/2، انفاق و یاری نسبت به تنگدستان و یتیمان انسان/6/،...، وفای به عهد و ادای امانت بقره//83، ... و درستکاری در کیل و وزن اسراء/7/5، ....
۹۱/۰۹/۰۹