از جمله کسانی که در موضوع «آموزش فلسفه به کودکان» به شیوهای متمرکز کار کردهاند، آقای احمدرضا اخوت است. این استاد دانشگاه تهران در گروه آموزشی مدرسهی قرآن و اهل بیت علیهمالسلام به صورت اسلامی و ایرانی و مبتنی بر روش تفکری قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهمالسلام دست
به تحقیق، پژوهش، تألیف و آموزش زده است. برای پرداختن به موضوع آموزش
فکر و فلسفه برای کودکان از زاویهی دینی، گفتوگویی با ایشان داشتیم.
با مدرسهی قرآن و اهل بیت علیهمالسلام به عنوان مجموعهای آشنا شدیم که با دغدغههای اسلامی و قرآنی، در موضوع فلسفه و تفکر برای کودکان حرفهایی برای گفتن دارد. برای شروع، لطفاً دیدگاهتان را در مورد بحث تفکر بفرمایید.
هر کسی ایدهی «فلسفه برای کودکان» را بشنود، جذب آن میشود! بهویژه که کارهای جالبی هم در این باره طراحی و اجرا شده است. این رشته در دیدگاه ما از دو بخش تشکیل میشود؛ یکی بحث «تفکر» و چیستی آن، نوع تفکری که قرآن میگوید، همچنین تفاوت و تمایز تفکر قرآنی با تفکری که دیگران مطرح میکنند. دوم هم بحث «سن» کودک، نوجوان یا جوان؛ یعنی بررسی سن متفکر و اینکه ما باید از کی و چگونه آموزش تفکر را آغاز کنیم.
به نظرم این دو بحث کاملاً مجزا است. فعالیت ما این بوده که رفتهایم سراغ تفکر، بعد رفتهایم سراغ کودک. در مورد تفکر حدوداً روی هفت روش و شیوهی تفکر کار کردیم؛ مثلاً «تفکر قرآنی»، «تفکر بنیادین»، «تفکر اجتماعی» و «تفکر پرسشی». اینها نامهایی است که بر اساس تجربهی روایی و قرآنی به آنها رسیدهایم.
با مدرسهی قرآن و اهل بیت علیهمالسلام به عنوان مجموعهای آشنا شدیم که با دغدغههای اسلامی و قرآنی، در موضوع فلسفه و تفکر برای کودکان حرفهایی برای گفتن دارد. برای شروع، لطفاً دیدگاهتان را در مورد بحث تفکر بفرمایید.
هر کسی ایدهی «فلسفه برای کودکان» را بشنود، جذب آن میشود! بهویژه که کارهای جالبی هم در این باره طراحی و اجرا شده است. این رشته در دیدگاه ما از دو بخش تشکیل میشود؛ یکی بحث «تفکر» و چیستی آن، نوع تفکری که قرآن میگوید، همچنین تفاوت و تمایز تفکر قرآنی با تفکری که دیگران مطرح میکنند. دوم هم بحث «سن» کودک، نوجوان یا جوان؛ یعنی بررسی سن متفکر و اینکه ما باید از کی و چگونه آموزش تفکر را آغاز کنیم.
به نظرم این دو بحث کاملاً مجزا است. فعالیت ما این بوده که رفتهایم سراغ تفکر، بعد رفتهایم سراغ کودک. در مورد تفکر حدوداً روی هفت روش و شیوهی تفکر کار کردیم؛ مثلاً «تفکر قرآنی»، «تفکر بنیادین»، «تفکر اجتماعی» و «تفکر پرسشی». اینها نامهایی است که بر اساس تجربهی روایی و قرآنی به آنها رسیدهایم.