حجت الاسلام پناهیان: شب چهارم دهه سوم محرم 1391 - سبک زندگی در دین | 28:41 |
حجت الاسلام پناهیان: شب سوم دهه سوم محرم 1391 - سبک زندگی در دین | 31:18 |
حجت الاسلام پناهیان: شب دوم دهه سوم محرم 1391 - سبک زندگی در دین | 33:49 |
حجت الاسلام پناهیان: شب اول دهه سوم محرم 1391 - سبک زندگی در دین | 27:50 |
حجتالاسلام علی رضا پناهیان که در میان اقشار مختلف مردم «پناهیان»، «حاج آقا» و «استاد پناهیان» خوانده میشود، یا مریدانی دارد که دربست او را قبول دارند و یا مخالفانی دارد که حتی حاضر نیستند حرفهایش را بشوند. همه اینها از پناهیان شخصیتی غیره ساده (بخوانید پیچیده) ساخته است سالهاست که حجتالاسلام پناهیان در قامت یک نظریهپردازظاهر شده است؛ شخصیتی که توانسته است با تکیه بر دانش حوزوی و هوش و استعدادی مثال زدنی، حداقل بسیاری از صاحبان اندیشه را با ایدههایش به فکر فرو برد. ایشان با مکانیسمهای انضباطی مدرن سر چالش دارد و شکستن عالمانه ساختارها را طلب میکند و بهشدت بهدنبال خلق جایگزین است. خواندن مصاحبه «مجله پنجره» با حجتالاسلام پناهیان به تمام موافقان و مخالفان وی توصیه میشود.
شما اعتقاد دارید که سبک زندگی جهادی و انسانهای جهادی مختص به بچه حزباللهیها و اردویهای جهادی و یک قشر خاص در جامعه نیست و در واقع انسان جهادی برای شما همان انسان طراز جمهوری اسلامی است؛ همان انسانی که رسالت جمهوری اسلامی بهعنوان نهاد قدرت، تربیت و بهوجود آوردن چنین انسانهایی است. از سوی دیگر دیدگاه جنابعالی این است که خود جمهوری اسلامی موانعی را برای تولید چنین انسانهایی بهوجود میآورد که به عنوان مثال گاهی شما سیطره مکانیسمهای انضباطی شهروندان را نام میبرید که مثلا دوربینهای مداربسته و کارتهای ساعتزنی سعی در اخلاقی کردن شهروندان دارد و به باور شما این با اسلام قابل جمع نیست.آیا شما صریحا اعتقاد دارید که بسیاری از مکانیسمهای انضباطی شهروندان با روح دین سازگار نیست؟ با چه استدلالی چنین ادعایی میکنید؟
البته بنده نه از باب توجه کردن به زندگی جهادی، بلکه از این باب فکر میکنم کارت ساعتزنی نمیتواند زیاد اسلامی باشد که فلسفه وجودی آن جزا و پاداش فوری و معین و مشخص است و از آن جایی که انسانها به هر نوعی که زندگی کنند، کم کم شخصیتشان تحت تأثیر نوع زندگیشان قرار میگیرد، این کارت ساعتزنی میتواند این آثار منفی را به دنبال داشته باشد که تمام فعالیتهای کارمندان یک محیط را کاسبکارانه کرده و انگیزهها را بر اساس جزا و پاداش تنظیم کند. آن وقت اگر کارمندان آن مجموعه تحت تأثیر سبک زندگی کارت ساعتزنی نظم پیدا کنند، دیگر فرصتی برای نظم اخلاقی و تقوایی به آنها ندادهایم.
بنده تصور میکنم در سبک زندگی خودمان باید یک فضایی را ایجاد کنیم که فرصتی برای تمرین اخلاق و ایمان و تجلی آن وجود داشته باشد.
من این تناقضی که بین استفاده از کارت ساعت زنی و اسلام وجود دارد را خوب متوجه نمیشوم.
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید که: انسان باید شخصیتش شخصیتی باشد که در اثر تقوا به نظم برسد؛ در اثر خداترسی به کیفیت خوب در کار برسد. در اثر برای خدا کار کردن به بالاترین بهره وری برسد. وقتی کارفرما چنین انتظاری از کارمند خودش ندارد و هیچ تعریفی از این موضوع در محیط صورت نگیرد و روابط صرفا بر اساس دقایق کارت ساعتزنی باشد و مجازاتها فوری اعمال شود، دیگر انسانها فرصت این را پیدا نمیکنند که بفهمند واقعا چه قدر نظم را با انگیزههای غیر مادی دوست دارند. فرایند تربیت یک فرایندی است که نیاز به فرصت دارد و اگر شما بخواهید انگیزه ایمان و تقوا را عامل نظمیابی یک انسان قرار دهید، باید به او فرصت دهید. روابط اگر زیاد ماشینی شود، فرصت برای عواطف، اخلاق و ایمان کم خواهد بود. این مسأله فقط در اینجا نیست بلکه این بهعنوان یک نمونه برجسته است. در زمینههای دیگر هم همینطور است. شما هر جایی قوانین و ضوابط حقوقی را افزایش بدهید، فرصت را برای تعامل انسانی، اخلاقی و عاطفی کاهش دادهاید. انسانها وقتی به ضوابط حقوقی بیشتر خیره شوند، از این جهت خوب است که مراقبت میکنند حق را ضایع نکنند اما ما باید به این موضوع فکر کنیم که اینها کی باید اخلاقی رفتار کنند؟! بهطور روشن حدیث شریف امیر المؤمنین (ع) را در این زمینه عرض میکنم که میتواند سؤالها و ابهامات را برطرف کند که آیا واقعا راه رشد اخلاقی انسان این است که از ضوابط حقوقی فاصله بگیرد؟ فاصله گرفتن نه به معنای اینکه آن ضوابط را بهعنوان حداقل رعایت نکند، بلکه به این معنا که فضای رفتاری خودش را تحت حاکمیت آن ضوابط قرار ندهد بلکه تحت حاکمیت ارزشهای اخلاقی قرار دهد. امیرالمؤمنین علی(ع)می فرماید: «عامل المؤمنین بالایثار و عامل سایر الناس بالانصاف.»
یعنی با مؤمنین ایثارگرانه برخورد کن و با سایر مردم با انصاف.
انصاف چیز خوبی است و اسکلت زندگی بشر است و اگر این اسکلت وجود نداشته باشد، با هر زلزلهای فرو میریزد. ارزش عدالت وانصاف بالاتر از ارزش کرم است ولی ما برای کریمانه برخورد کردن باید یک فرصتی بگذاریم تا خودش را نشان دهد. یعنی ما میتوانیم در برخی از محیط کارها فرهنگی را حاکم کنیم که نیازی به کارت ساعت زدن نباشد. اینکه تمام محیط کارها بدون استثنا میخواهند خودشان را وابسته به کارت ساعت زدن بکنند، نشاندهنده این است که ما هیچ محیط برگزیده و افراد شایستهای که فراتر از این ضوابط حداقلی با آنها ارتباط برقرار بکنیم نداریم و یا اینکه مثلا وقتی میخواهیم رفتار کارمندان خودمان را با دوربین کنترل کنیم، نشاندهنده این است که ما از تربیت شخصیت آنها عاجز بودهایم و اصلا نمیخواهیم فرصتی برای امکان رشد شخصیت آنها بگذاریم.
صحبت های حجت الاسلام پناهیان در مورد سبک زندگی ” گلایه های اخیر مقام معظم رهبری در مورد سبک زندگی،گلایه هایی بود که اولا به نیروهای مذهبی بر می گرده،اینقدر ما درست زندگی نکردیم آقا به جای اینکه ما ها رو نشون بدن اومدند بحث رو برای جامعه مطرح کردند
حجم:۲،۲۵۹مگابایت
“گره یک برنامه تلویزیونی نیست، گره یک دغدغه است، گره یک آرمانه، گره یک مواجهه انتقادی با وضع موجوده، گره سؤالهای سخت نسل جدید از نسل قدیمه، گره اصل از خود شروع کردن و از خودمون تغییر رو آغاز کردنه. گره یک مواجهه انتقادی با مبانی تمدن غربه، گره یک مرگ بر آمریکای عملیه. گره یک سؤال جدی بیتعارفه: انقلاب من کو؟ سه مفهوم در سبک زندگی ما به هم گره خوردهاند: ایرانی بودن، مدرنیته و غرب، اسلام، و حاصل این شده است که ما نه این هستیم نه آن! و دنبال این هستیم که بفهمیم بالاخره کدام هستیم؟! پس برای باز کردن این گره در وهله اول باید نسبت خودمون رو با این مفاهیم مشخص کنیم.”
حجت الاسلام پناهیان، در آخرین قسمت از برنامه گره، درباره انقلابی بودن و سبک زندگی به بحث و گفتگو پرداخت، و گفت: سیاستمداران باید به نخبگانی که ویژگیهای لازم را دارند بها دهند و پای سخنان آنها، از قانونی کردن تا اجرای آن، فداکارانه بایستند. جامعه باید چراغ به دست، به دنبال نخبگانی باشد که بتوانند تحول ایجاد کنند. اینطور نیست که هرکسی مشهور شد، یا هر کسی که تجربۀ مدیریت داشت، یا هر کسی که علم داشت بتواند تحول ایجاد کند.
مجری: اگر ما بخواهیم شاهد تغییر و تحولی در جامعه باشیم به چه نوع آدمهایی نیاز داریم؟
• طبیعتاً برای ایجاد تحول به افرادی نیاز داریم که تسلیم وضع موجود نباشند و البته اعتراضشان به وضع موجود یک اعتراض سطحی هم نباشد، بلکه نگاه عمیقی داشته باشند و بتوانند با روحیهی انقلابی و با شجاعت بالا، آن نگاه عمیقی را که پیدا میکنند به جامعه منتقل کنند.
• اگر کسی بخواهد اوضاع موجود را توجیه کند و از آن دفاع کند و به نوعی مقهور وضع موجود باشد او نمیتواند تحول ایجاد کند. انسان تحولخواه یا به تعبیری انسان انقلابی، انسانی است که متفاوت بودن را عمیقاً دنبال کند و دوست نداشته باشد فقط یک تغییر اندک ایجاد کند. و البته این همّت در هر کسی نیست.
• بسیاری از آدمها مصلحت اندیش هستند و بیشتر منافع خودشان را میبینند و لذا فقط به دنبال تغییرات اندک هستند. بسیاری از آدمها اصلاً عمیق نگاه نمیکنند و بسیاری جرأت اظهار نظر ندارند. به عنوان مثالی از جرأت نداشتن میتوان به داستان پادشاهی اشاره کرد که لباسی بر تن نداشت اما همه از ترس اینکه متهم نشوند، چیزی نمیگفتند ولی ناگهان کودکی از روی اخلاص گفت: «پادشاه که اصلاً لباس ندارد» و گویا حرف دل همه را زد و همین حرف همه را به هم ریخت. انسان تحول خواه، صفا و صداقت و صراحت آن کودک را دارد. یک دفعهای تلنگری میزند که باعث میشود همه، آن چیزی که پشت پوسته ظاهریشان پنهان کرده بودند، بیرون بریزند و البته در این راه باید مشقتهای فراوانی هم کشید چون همیشه جامعه این قدر آمادهی پذیرش نیست.
افرادی که این تحول را ایجاد میکنند چه خصوصیاتی باید داشته باشند؟
• اولین ویژگی این افراد این است که به درک عمیق نائل شدهاند و درک عمیق هم لاجرم درک دینی عمیق است. چون دین عمیقترین معارف را به انسان میدهد. از طرفی، خیلیها ممکن است به درک سطحی دینی نائل شده باشند و از احکام و معارف دینی هم خبر داشته باشند، اما قدرت تجزیه و تحلیل عمیق نداشته باشند. کسی که ژرفنگر است و اطلاعات دینی خوبی هم دارد، به درد این کار میخورد. چون دین یک راهنما و بروشور برای استفادهی صحیح از هستی است.
• انسان تحولخواه باید درک دینی عمیق داشته باشد و ژرفنگر باشد. خیلی افراد دیندار هستند اما چون درک عمیقی از دین ندارند، و از دین استفادهی حداقلی میکنند، به درد ایجاد تحول نمیخورند.
• ائمهی هدی(ع) میفرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالدِّرَایَاتِ لَا بِالرِّوَایَات»(کنزالفوائد/۲/۳۱ و معانیالاخبار صدوق/۱) سخنان ما را فقط روایت نکنید، بلکه عمیقاً درک کنید. همچنین میفرمایند: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ التَّفْرِیع» (وسائلالشیعه/۲۷/۶۲) ما اصول را به شما میگوییم و شما بر آنها فرع بزنید.
• دومین ویژگی کسانی که قدرت ایجاد تحول را دارند این است که «پدیدههای اجتماعی را عمیق نگاه میکنند.» خیلیها ممکن است پدیدههای اجتماعی را بشناسند و آمارهای زیادی هم در اختیار داشته باشند، اما قدرت تجزیه و تحلیل عمیق این پدیدههای اجتماعی را نداشته باشند. به عنوان مثال اگر با پدیدهی بیحجابی دختران جوان در جامعه مواجه هستیم، باید تحلیل عمیقی از آن داشته باشیم و ریشههای آن را شناسایی و بررسی کنیم. اینکه بیحجابی بد است را همه میدانند.
اما اینکه ریشهی بدحجابی در جامعهی ما چیست را فقط انسان ژرفنگر درک میکند. معمولاً خانمها از آقایان بیشتر به معنویت گرایش دارند، و جوانها بیشتر از مسنترها. پس دختران جوان در هر جامعهای متدینترین قشر میشوند. پس اگر گاهی دیده میشود دختران جوان دینگریزی میکنند، این اتفاقات ساده نیست. مثل یک گناه کردن آقا پسر و چشمچرانیِ او نیست. بدون یک نگاه عمیق نمیتوان این پدیده را تحلیل کرد.