فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

سبک زندگی اسلامی

آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی جهادی» ثبت شده است

8

در سال 1388 در منطقه بشاگرد حجت الاسلام‌ و المسلمین قاسمیان در جمع جهادگران سخنرانی در باب عرفان جهادی مطرح نمودند، که در آن سخنرانی با مطرح کردن این موضوع و نقدی برآن‌چه که در عموم از عرفان تلقی می‌شود، در واقع از طرفی بازتعریفی از عرفان و مباحث عرفانی داشته‌اند و از طرفی دیگر هم به سبک زندگی که اخیرا در بیانات رهبری مورد توجه قرار گرفته‌است پرداخته‌اند. در این جزوه متن این سخنرانی آورده شده‌است.

 دانلود PDF عرفان جهادی بیانات استاد قاسمیان در اردوی جهادی

دانلود صوت سخنرانی استاد قاسمیان در اردوی جهادی

 دانلود کلیپ مومن جهادی

پی نوشت : ان شا الله خدا ما را لایق زندگی جهادی قرار بدهد به حق حضرت زهرا سلام الله علیها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۴
مشکات
گفتگوی خواندنی حجت‌الاسلام پناهیان درباره سبک زندگی جهادی؛
بسیاری از نظامات اجتماعی ما توسط صهیونیست‌ها طراحی شده‌اند/ باید علیه ساختار‎های مدرن قیام کنیم

حجت‎الاسلام علی رضا پناهیان که در میان اقشار مختلف مردم «پناهیان»، «حاج آقا» و «استاد پناهیان» خوانده می‎شود، یا مریدانی دارد که دربست او را قبول دارند و یا مخالفانی دارد که حتی حاضر نیستند حرف‎هایش را بشوند. همه این‎ها از پناهیان شخصیتی غیره ساده (بخوانید پیچیده) ساخته است سالهاست که حجت‎الاسلام پناهیان در قامت یک نظریه‎پردازظاهر شده است؛ شخصیتی که توانسته است با تکیه بر دانش حوزوی و هوش و استعدادی مثال زدنی، حداقل بسیاری از صاحبان اندیشه را با ایده‎هایش به فکر فرو برد. ایشان با مکانیسم‎‎های انضباطی مدرن سر چالش دارد و شکستن عالمانه ساختار‎ها را طلب می‎کند و به‎شدت به‎دنبال خلق جایگزین است. خواندن مصاحبه «مجله پنجره» با حجت‌الاسلام پناهیان به تمام موافقان و مخالفان وی توصیه می‎شود.


 
شما اعتقاد دارید که سبک زندگی جهادی و انسان‎‎های جهادی مختص به بچه حزب‎اللهی‎ها و اردوی‎‎های جهادی و یک قشر خاص در جامعه نیست و در واقع انسان جهادی برای شما همان انسان طراز جمهوری اسلامی است؛ همان انسانی که رسالت جمهوری اسلامی به‎عنوان نهاد قدرت، تربیت و به‎وجود آوردن چنین انسان‎‎هایی است. از سوی دیگر دیدگاه جنابعالی این است که خود جمهوری اسلامی موانعی را برای تولید چنین انسان‎‎هایی به‎وجود می‎آورد که به عنوان مثال گاهی شما سیطره مکانیسم‎‎های انضباطی شهروندان را نام می‎برید که مثلا دوربین‎‎های مداربسته و کارت‎‎های ساعت‎زنی سعی در اخلاقی کردن شهروندان دارد و به باور شما این با اسلام قابل جمع نیست.آیا شما صریحا اعتقاد دارید که بسیاری از مکانیسم‎‎های انضباطی شهروندان با روح دین سازگار نیست؟ با چه استدلالی چنین  ادعایی می‎کنید؟
 
البته بنده نه از باب توجه کردن به زندگی جهادی، بلکه از این باب فکر می‎کنم کارت ساعت‎زنی نمی‎تواند زیاد اسلامی باشد که فلسفه وجودی آن جزا و پاداش فوری و معین و مشخص است و از آن جایی که انسان‎ها به هر نوعی که زندگی کنند، کم کم شخصیتشان تحت تأثیر نوع زندگی‎شان قرار می‎گیرد، این کارت ساعت‎زنی می‎تواند این آثار منفی را به ‎دنبال داشته باشد که تمام فعالیت‎‎های کارمندان یک محیط را کاسب‎کارانه کرده و انگیزه‎ها را بر اساس جزا و پاداش تنظیم کند. آن وقت اگر کارمندان آن مجموعه تحت تأثیر سبک زندگی کارت ساعت‎زنی نظم پیدا کنند، دیگر فرصتی برای نظم اخلاقی و تقوایی به آن‎ها نداده‎ایم.
 
بنده تصور می‎کنم در سبک زندگی خودمان باید یک فضایی را ایجاد کنیم که فرصتی برای تمرین اخلاق و ایمان و تجلی آن وجود داشته باشد.
 
من این تناقضی که بین استفاده از کارت ساعت زنی و اسلام وجود دارد را خوب متوجه نمی‎شوم.
 
امیرالمؤمنین علی(ع) می‎فرماید که: انسان باید شخصیتش شخصیتی باشد که در اثر تقوا به نظم برسد؛ در اثر خداترسی به کیفیت خوب در کار برسد. در اثر برای خدا کار کردن به بالاترین بهره وری برسد. وقتی کارفرما چنین انتظاری از کارمند خودش ندارد و هیچ تعریفی از این موضوع در محیط صورت نگیرد و روابط صرفا بر اساس دقایق کارت ساعت‎زنی باشد و مجازات‎ها فوری اعمال شود، دیگر انسان‎ها فرصت این را پیدا نمی‎کنند که بفهمند واقعا چه قدر نظم را با انگیزه‎‎های غیر مادی دوست دارند. فرایند تربیت یک فرایندی است که نیاز به فرصت دارد و اگر شما بخواهید انگیزه ایمان و تقوا را عامل نظم‎یابی یک انسان قرار دهید، باید به او فرصت دهید. روابط اگر زیاد ماشینی شود، فرصت برای عواطف، اخلاق و ایمان کم خواهد بود. این مسأله فقط در این‎جا نیست بلکه این به‎عنوان یک نمونه برجسته است. در زمینه‎‎های دیگر هم همین‎طور است. شما هر جایی قوانین و ضوابط حقوقی را افزایش بدهید، فرصت را برای تعامل انسانی، اخلاقی و عاطفی کاهش داده‎اید. انسان‎ها وقتی به ضوابط حقوقی بیشتر خیره شوند، از این جهت خوب است که مراقبت می‎کنند حق را ضایع نکنند اما ما باید به این موضوع فکر کنیم که این‎ها کی باید اخلاقی رفتار کنند؟! به‎طور روشن حدیث شریف امیر المؤمنین (ع) را در این زمینه عرض می‎کنم که می‎تواند سؤال‎ها و ابهامات را برطرف کند که آیا واقعا راه رشد اخلاقی انسان این است که از ضوابط حقوقی فاصله بگیرد؟ فاصله گرفتن نه به معنای این‎که آن ضوابط را به‎عنوان حداقل رعایت نکند، بلکه به این معنا که فضای رفتاری خودش را تحت حاکمیت آن ضوابط قرار ندهد بلکه تحت حاکمیت ارزش‎‎های اخلاقی قرار دهد. امیرالمؤمنین علی(ع)می فرماید: «عامل المؤمنین بالایثار و عامل سایر الناس بالانصاف.»
 
یعنی با مؤمنین ایثارگرانه برخورد کن و با سایر مردم با انصاف.
 
انصاف چیز خوبی است و اسکلت زندگی بشر است و اگر این اسکلت وجود نداشته باشد، با هر زلزله‎ای فرو می‎ریزد. ارزش عدالت وانصاف بالاتر از ارزش کرم است ولی ما برای کریمانه برخورد کردن باید یک فرصتی بگذاریم تا خودش را نشان دهد. یعنی ما می‎توانیم در برخی از محیط کارها فرهنگی را حاکم کنیم که نیازی به کارت ساعت زدن نباشد. این‎که تمام محیط کار‎ها بدون استثنا می‎خواهند خودشان را وابسته به کارت ساعت زدن بکنند، نشان‎دهنده این است که ما هیچ محیط برگزیده و افراد شایسته‎ای که فرا‎تر از این ضوابط حداقلی با آن‎ها ارتباط برقرار بکنیم نداریم و یا این‎که مثلا وقتی می‎خواهیم رفتار کارمندان خودمان را با دوربین کنترل کنیم، نشان‎دهنده این است که ما از تربیت شخصیت آن‎ها عاجز بوده‎ایم و اصلا نمی‎خواهیم فرصتی برای امکان رشد شخصیت آن‎ها بگذاریم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۲ ، ۱۱:۱۹
مشکات

سفر به قطعاتی از بهشت

حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمین غلامرضا قاسمیان، یکی از پیشکسوتان اردوهای جهادی و از شخصیت‌های محبوب در بین فعالین این عرصه است. او که علاوه بر تدریس در حوزه‌ها‌ی علمیه، علاقه و دغدغه‌ی ویژه‌ای در موضوع اردوهای جهادی دارد، در گفتار ذیل به بیان چند نکته‌ی مهم و ضروری برای اردوهای هجرت ‌پرداخته است. حاج‌آقای قاسمیان اصطلاح «مسافرت جهادی» را عنوان مناسب‌تر و دقیق‌تری برای اردوهای جهادی می‌داند. این گفتار بخش‌هایی از سخنان ایشان است که در جمع اعضای یکی از گروه‌های جهادی بیان شده است.

تعریف و نیت مهم است
تعریفی که از اردوی جهادی ارائه می‌کنیم بسیار مهم است و طبیعتاً می‌توان از «جهادی» بهره‌های متفاوتی برد. اگر «مسافرت جهادی» را اقدامات عام‌المنفعه‌ای برای محرومین تعریف کنید، فرقی با کشورهای دیگر دنیا ندارد. اما آیا فرهنگ جهادی این است؟ اصل اقدامات برای محرومین بد نیست و حتی از حُسن سیرت فرد خبر می‌دهد، اما این‌گونه تعریف‌کردن جهادی غصه‌دار است. بعضی هستند که می‌گویند می‌خواهیم ۱۵ روز از ۳۶۵ روز سالمان، یک نوع خدماتی ارائه کنیم. یا می‌گویند می‌خواهیم خودمان را از جوّ تهران و شهرهای بزرگ خلاص کنیم. بله، محیط جهادی برای ابراز نشاط جوانی محیط بسیار خوبی است، ولی این فقط نیست. کما‌این‌که جبهه نیز محیط خوبی برای ابراز شور و نشاط جوانی بود. این نشاط می‌تواند در جبهه یا جهادی بروز پیدا کند، اما هدف عالی این‌ها نبوده و نیست.

هرکس باید کشیک نفسش را بکشد که می‌خواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی می‌خواهیم احساس بدی را که به ما دست داده، در یک ۱۵ روزی جبران کنیم. به‌خصوص هنگامی که تعلقات دنیوی زیاد می‌شود و می‌خواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است که در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض»۱ دعا می‌کند که «اللّهمّ انّی أسئلُکَ التّجافی عن دار الغرور»۲ خدایا کاری کن که حالت تجافی به ما دست بدهد که به محض این‌که به آدم گفتند بلند شو، بلند شود.

*دو ایمان و دو مؤمن
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَ‌جَةً عِندَاللَّهِ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»۳ «جهاد فی سبیل‌الله بأموالهم و أنفسهم» یعنی مجاهد هرچه دارد وسط میدان است. مؤمن جهادی قرار است این حالت را بسازد؛ همانند دوره‌ی حج که قرار نیست کسی به حج برود و بعد از آن مثل سابق عمل کند. «حَجَّ» یعنی قصد کرد؛ حاجی باید قصد تازه‌ای در او ایجاد شود. کار جهادی و کار بسیجی، کاری است که با توقع کم و کار زیاد محقق می‌شود. هزینه‌ی کم و کار زیاد معامله‌ی با خداست. کما‌این‌که شهدا جان خود را با خدا معامله کردند. شهدای ما این‌گونه بودند؛ جهادی‌های ما هم این‌گونه‌اند که یُجاهِدونَ بِأموالِهِم و أنفُسِهم. یعنی با تمام قوا آمده‌اند.
 
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ‌ أُولِی الضَّرَ‌رِ‌ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَ‌جَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرً‌ا عَظِیمًا»۴ خداوند می‌فرماید: ما مجاهدین را بر قاعدین به یک اجر عظیمی فاصله گذاشته‌ایم و این‌ها را تفضیل دادیم. این‌ها اصلاً شبیه به هم نیستند. هم بهره‌های دنیوی و هم بهره‌های اخروی‌شان با یکدیگر متفاوت است. به بهشتی هر نعمتی که می‌دهند، می‌گوید من قبلاً این را در دنیا گرفته‌ام. مشابه آن به او داده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۴۴
مشکات

آیت‌الله مصباح یزدی تأکید کرد: در حال حاضر نمی‌توان منتظر شد تا نظریه‌پردازی و برنامه‌سازی جامعی برای اجرا فراهم شود. برای این‌که به نیازهای فوری و ضروری جامعه پاسخ داده شود، باید گروهی مسایل را اولویت‌بندی کنند و آن‌هایی را که تأثیر بیشتری بر فرهنگ و رفتار جامعه دارند گلچین و بررسی کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار آیت‌الله مصباح یزدی، ایشان در مصاحبه با برگزارکنندگان همایش ملی سبک زندگی در پاسخ به چیستی مفهوم سبک زندگی اسلامی گفت: واژه سبک زندگی که به عنوان یک واژه کلیدی در ادبیات امروزین مطرح شده است به لحاظ لغوی و موارد استعمال بسیار گسترش یافته است و به رفتارهای خاصی که فرد برای زندگی خود انتخاب می‌کند تا رفتارهای خانوادگی، محلی، شهری، کشوری و بین‌المللی قابل اطلاق است. از این جهت می‌شود سبک زندگی را به ویژگیهای رفتاری انسان تعریف کرد و به حسب اختلاف ویژگی‌ها، سبکهای متعددی را در نظر گرفت.

آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به تقسیم‌بندی‌ها و برشمردن زوایای مختلف سبک زندگی، گفت: نخستین تقسیم‌بندی از لحاظ گستره متعلق است که سبک زندگی فرد، خانواده، یک گروه خاص، اهل یک شهر و منطقه، تا سبک زندگی بین‌المللی را شامل می‌شود. این تقسیم‌بندی در مردم شناسی به کار می‌رود و خود به خود بار ارزشی مثبت یا منفی ندارد و به صورت توصیفی بیان می‌کند که اهل هرمنطقه‌ای چه ویژگی رفتاری دارند.

ایشان در ادامه افزود: تقسیم‌بندی دیگر به لحاظ عواملی است که در ویژگی‌های سبک زندگی مؤثر هستند. این عوامل عبارتند از: عوامل طبیعی، اقلیمی و جغرافیایی، و عوامل اجتماعی و تاریخی، و نیز عوامل فرهنگی که به نوعی عوامل ارزشی محسوب می‌شوند.

آیت‌الله مصباح یزدی قسم سوم را ارزشی دانست و بیان کرد: در این منظر، روشهای زندگی جوامع مختلف بررسی و ارزش‌گذاری می‌شود که نتیجه آن، به انتخاب روش خوب منتهی می‌شود. آنچه امروز با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مورد نظر است، منظر سوم است. در این دیدگاه فقط بحث توصیفی و تاریخی نیست؛ بلکه منظور این است که ما سبک‌های زندگی را با معیار و سنجش اسلام بررسی و ارزش‌یابی کنیم.

ایشان ادامه داد: در سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی یک فرد منظور نیست؛ بلکه منظور یک رفتار اجتماعی و جمعی است. حال آن‌که در اجتماع نیز تمام افراد ملحوظ نیستند، بلکه یک روش غالب و رایج مورد بحث قرار می‌گیرد. کلمه اسلامی نیز تصریح می‌کند که معیار ما مشخص است و ما از دیدگاه ارزشی بحث می‌کنیم و می‌خواهیم ببینیم که چه سبکی درست است و باید داشته باشیم و چه سبکی غلط است و باید از آن دوری کنیم.

آیت‌الله مصباح یزدی ضوابط ارزش‌یابی به منظور تهیه سبک زندگی اسلامی را دارای متد خاص دانست و گفت: این‌که چه ارزش‌هایی موجود و چه سبک‌هایی در زندگی ما معمول است، نیازمند یک تحقیق جامعه‌شناختی است که باید با متد خاص خود صورت گیرد؛ اما این‌که بدانیم ارزش‌های اسلامی که معیار سنجش است، چیست، این را نمی‌توان با این متد معین کرد.

ایشان در ادامه افزود: پس از این‌که سبک زندگی رایج جامعه را دانستیم، باید ببینیم که این سبک با سبک زندگی اسلامی و ارزش‌هایی که اسلام در رفتار معتبر می‌داند مطابقت دارد یا ندارد و برای آنچه با آن مطابقت ندارد چاره‌جویی کرد تا کمبودهای آن جبران شود و مردم به سوی آن حرکت کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۵۶
مشکات
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۱ ، ۲۳:۳۶
مشکات

دو نوع عرفان!
آن سبک اول دیندارى با همه چیز سازگار است. اگر شما هم باشى و خانه ات، مى توانى عارف باشى. اصلاً هیچ ارتباطى با دیگران ندارد. اتفاقاتى هم مى افتد و چیزهایى دست آدم مى آید. این سبک سبکى است که شهدا متروک کردند.از قضا نزدیک ترین سبک از سبک هاى دیندارى به سبک قرآن نه سبک اول که سبک دوم است. ببینید وقتى که شما قرآن مى خوانید، مى بینید که شما را به فضا نمى برد. ضمن اینکه در تمام آیات توحیدى شما را فرو مى برد و شما را دغدغه دار مى کند وعده مى دهد که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللهَُّ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَى المؤُمِنینَ أعِزَّةٍ عَلَى الکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهَِّ وَ لا یَخافُونَ لَومَةَ لائِمٍ (سوره مبارکه مائده/آیه ۵۴) این آیه در سوره مائده و براى اواخر عمر پیامبر است و درست آیه بعد آیه إنَّما وَلیّکُمُ الله است. یعنى آدم هایى که دوست خدا، عاشق خدا هستند و خدا عاشق این ها، کارشان چیست؟ اذله على المؤمنین فروتن در برابر مؤمنین هستند نه خوار و ذلیل چون که روح مؤمن خیلى بلند است. اعزه على الکافرین عزیز نفوذناپذیر در برابر کفار و اهل جهاد و بى باک.
مسئله کار راه اندازی مجاهدانه برای رهبری دینی است…
از قضا آنهایى که سوگلى ائمه بودند در همین سبکى که شهدا رفته بودند زندگى مى کردند. این ها اتفاقاً بیشتر نظر اهل بیت(ع)را به خود جلب مى کردند. افرادى که یک کار واقعى امام را راه مى اندازد. چه آن موقعى که مالک اشتر بود، چه آن موقعى که امثال هشام بن حکم ها بودند، زمان، زمان شبهه بود، مى آمدند شبهه هاى علمى مطرح مى کردند، امام صادق(ع)با چشمان شان از میان در خیمه دنبال هشام مى گشتند. خوب امام مى توانستند جواب دهند ولى قرار نیست همه چیز را امام جواب دهد، در تاریخ هم نیامده که اینان صاحب کشف و شهود بوده اند یا نه. مهم این است که چه قدر تابع این هستید که مجاهدانه کار را راه بیاندازید. شما این را از حضرت على(ع)شنیده اید، بارها گفته ام باز هم مى گویم، لااقل براى خودم جا دارد. مالک اشتر به عنوان یار امیرالمؤمنین که اهل کشف و کرامت هم نبوده است، اهل تو فضا رفتن هم نبوده است. همین کمیلى که وقتى حاکم هیت مى شه کار امام را راه نمى اندازد، امام از دست ایشان شاکى هستند. در نهج البلاغه امام براى او نامه مى نویسد و مى گوید که تو به چه درد من خوردى؟ نه شدتى داشتى که دشمنان را بترسانى نه مملکت را درست کردى؟
از آن طرف مالک اشتر است. مالک کسى است که در روایات ما داریم امر امام شدید بود مادامى که مالک بود. یعنى امام شدید مى تاخت تا زمانى که مالک بود، این خیلى حرف است یعنى کناردست امام کسى باشد که امید حربه هاى امام باشد. وقتى امام داد مى زند خیالشان راحت است که یک نفر هست که کار را جلو مى برد. بعد زمانى که خبر شهادت مالک را به امیرالمؤمنین مى دهند امیرالمؤمنین مى فرمایند رفتن تو کمر عالم را شکاند، خیلى حرف است. بعد تعریف هایى از ایشان مى کنند که خیلى بلند است. هیچ عارف معتکفى به اعماق وجود مالک نمى تواند دست پیدا کند . و هیچ پرنده اى به بلنداى اندیشه او نمى پرد. چرا؟ چون کار امام را راه مى اندازد. معرفتش نسبت به امام بالاست و کار امام را راه مى اندازد.
جهادی شبیه ترین حرکت به کار شهدا
این سبک سبک خاصى از دیندارى است که شهدا این سبک را معرفى کردند. نه این که این سبک وجود نداشته و این معارف نبوده، این معارف بوده ولى مثل چیزهایى که رفته رفته خاک مى گیرد و در قفسه ها مى ماند و کسى سراغ آنها نمى رود و راجع به آنها فکر نمى کند. امام و شهدا این کتاب خاک خورده را از قفسه ها بیرون آوردند و یک عرفان دیگر را معرفى کردند به نام عرفان مجاهدانه. که این حرکت جهادى شبیه ترین حرکت هاست به حرکت رزمنده ها، همان روحیات، همان حالات، همان فکر و باید همان طورى شود. و چیزى که مى تواند این سبک را نگه دارد این است که در مسافرت جهادى آن الگو یک بار دیگر بازخوانى شود و در سال طبق آن عمل شود. این اردو همایش عرفان مجاهدانه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۱ ، ۱۵:۲۴
مشکات