|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
|
||||
نصایح امیرمؤمنان در آخرین لحظات عمر شریفشان
وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ارتباط با روش زندگى صحیح، پاک، همراه با سلامت همه جانبه و به خصوص حساب گرى، به ویژه حسابگرى در ارتباط با باطن و نفس، گفتارى با فرزند بزرگوارشان امام مجتبى (علیه السلام) دارند. البته گفته هایى با حضرت سیدالشهداء نیز دارند که این گفتارها با فرزندان، براى همه پدران درس است که در فضایى صمیمى، با محبت و با صفا، با فرزندان خود گفتار مثبت داشته باشند و گفتارشان هدایت، دلالت و چراغ راه زندگى فرزندانشان باشد. به یک بار و دوبار نیز نباید پدران قناعت کنند. این مسأله تا زمان زنده بودن باید ادامه داشته باشد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) شاید ساعتى بیشتر به شهادتشان نمانده بود، اما در همان وقت اندک، گفتار با فرزندان شان را ترک نکردند و فرمودند:
«اوصیکما الله بتقوى الله و أن لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما و لاتَأْسَفَا على شى ء منها زوى عنکما و قولا بالحق و اعملا للاجر و کونا للظام خصما و للمظلوم عونا، أوصیکما و جمیع ولدى و أهلى و من بلغه کتابى بتقوى الله و نظم أمرکم» «اوصیکما» سخن با دو نفر است. «کما» در عربى، ضمیر تثنیه است؛ یعنى امام حسن و امام حسین (علیهما السلام). هر دوى شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم و به این که زندگى خود را از آلوده شدن به معصیت، گناه و انحراف حفظ کنید.
دل، جان و وجود خود را صرفاً براى امور مادى هزینه نکنید: «و أن لاتبغیا الدنیا» گرچه دنیا دنبال شما بدود. شما باید رابطه خود را با دنیا نظم بدهید، به کیفیتى که هیچ محرومیتى از دنیا براى شما نیاید و این دنیاى شما، آخرت ساز باشد. دین هیچ نوع محرومیتى را نمى پسندد. ارتباط شما با دنیا باید به کیفیتى باشد که مهر اهل دنیا و اسارت نسبت به دنیا به شما نخورد. آزادى خود نسبت به دنیا را حفظ کنید.
«و لا تأسفا على شى ء منها زوى عنکما» اگر روزى دیدید در گوشه اى از زندگى دنیاى شما کمى و کاستى پیدا شده است، سفره امروز شما مانند دیروز نبوده، توان خرید اجناس خیلى بالا را پیدا نکردید، خود و دل را در غصّه این کمبودها خرج نکنید؛ چون دل خیلى عزیزتر از این است که در غصّه این امور مادى و معمولى هزینه شود. این ها امورى است که با فرستادن ملک الموت، تمام این ها را از شما مى گیرند. مى خواهى در عالم برزخ هم یقه پاره کنى؟ بنشینى و گریه کنى؟ رابطه شما باید رابطه اى باشد که در هنگام قطع رابطه تأسف، غصّه و حزن براى شما به وجود نیاید. این نصیحت خیلى جالبى است که: تو خیلى بالاتر از این هستى که قلبت براى غصه خوردن براى اشیاء معمولى هزینه شود؛ که چرا او دارد و من ندارم؟ چرا این چیز را از مکّه براى آن عروسش آورده، براى من نیاورده است؟ چرا کسب امروزم مانند قبل یا فلانى نبوده؟حضرت على (علیه السلام) به فرزندانش مى فرماید: این چراها را دور بریزید و قلب الهى خود را از غصه خوردن بر این امور حفظ کنید. این گفتگوى پدر با فرزندان به قدرى مهم است که ساعتى مانده به شهادتش، این مقدار زمان را صرف گفتگوى دلالتى، هدایتى و خیرخواهى براى آنها کرد. «و نظم امرکم» ، «امر» در اینجا به معناى مجموعه زندگى است. در نگاه کردن، گوش دادن، بیدارى، خواب، خوراک، پوشاک، معاشرت، برخورد با مردم و خانواده، منظم باشید. رها و بى نظم نباشید.
معلوم مى شود این حرفها براى حضرت مهم تر از این بود که بفرمایند نماز مستحبى، یا قرآن بخوانند. این گفتار به قدرى مهم بوده که در بستر بیمارى، در حال گفتار مثبت با فرزندانش از دنیا رفت. اخلاق همه انبیا (علیهم السلام) نیز همین بود. شما فکر مى کنید همه پیامبران، نفس آخر را به نماز، ذکر و تسبیح تمام مى کردند؟
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: آخرین سخن انبیا (علیهم السلام) سفارش مردم به نماز بود؛ یعنى نفس آخر را با خدا حرف نزدند، بلکه با مردم حرف زدند؛ چون ارزش این بیشتر است. مى خواستند با خدا حرف بزنند،برخوردى خصوصى بود، اما با جمعى که در کنار بستر آنان نشسته بودند، آخرین نفس را خرج سفارش به نماز کردن، ارزشى همگانى بود.
1- یستحبّ إجلال ذی الشیبة المؤمن.
1000 وَ رُوِیَ: مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کَبِیرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
1003 قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا أَتَاکُمْ شَرِیفُ قَوْمٍ فَأَکْرِمُوهُ، قِیلَ: وَ مَا الشَّرِیفُ؟ قَالَ: الشَّرِیفُ مَنْ کَانَ لَهُ مَالٌ.
4- ینبغی ترک تفتیش الناس، و ترک مطالبته بالإنصاف.
1005 قَالَ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیقٍ.
1006 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَیْسَ مِنَ الْإِنْصَافِ مُطَالَبَةُ الْإِخْوَانِ بِالْإِنْصَافِ.
5- یکره إباء الکرامة کالوسادة، و الطیب، و المجلس.
1007 طَرَحَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ لِرَجُلٍ وِسَادَةً، فَأَبَى أَنْ یَقْعُدَ عَلَیْهَا، فَقَالَ لَهُ: اقْعُدْ عَلَیْهَا، فَإِنَّهُ لَا یَأْبَى الْکَرَامَةَ إِلَّا حِمَارٌ، قِیلَ: مَا مَعْنَى ذَلِکَ؟ قَالَ: التَّوْسِعَةُ وَ الطِّیبِ.
6- یستحبّ مشی صاحب البیت مع الداخل إذا دخل و إذا خرج لما یأتی.
1009 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ حَقِّ الدَّاخِلِ عَلَى أَهْلِ الْبَیْتِ أَنْ یَمْشُوا مَعَهُ هُنَیْئَةً إِذَا دَخَلَ وَ إِذَا خَرَجَ، وَ قَالَ: إِذَا دَخَلَ أَحَدُکُمْ عَلَى أَخِیهِ فِی بَیْتِهِ فَهُوَ أَمِیرٌ عَلَیْهِ حَتَّى یَخْرُجَ.
7- من ائتمن على حدیث لم یجز له أن یحدّث به إلّا بإذنه، إلّا ثقة، أو ذکرا له بخیر أو شهادة.
1011 وَ قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ (إِلَّا بِإِذْنِهِ) إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً، أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.
8- إذا اجتمع ثلاثة کره أن یتناجى اثنان منها دون الثالث.
1012 قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا کَانَ ثَلَاثَةٌ فِی بَیْتٍ فَلَا یَتَنَاجَى اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُغِمُّهُ.
9- یکره اعتراض المسلم فی حدیثه.
1013 قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ.
10- یستحبّ التبسّم فی وجه المؤمن.
1014 قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَبَسُّمُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ.
[آداب استقبال القادم و تشییعه]
1017 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِیَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَى الدَّارِ.
1021 وَ سُئِلَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَمَّنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ تَعْظِیماً لِرَجُلٍ، قَالَ:
مَکْرُوهٌ، إِلَّا لِرَجُلٍ فِی الدِّینِ.
[استحباب تقبیل المؤمن للمؤمن و موضع التقبیل]
1024 وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ قَبَّلَ لِلرَّحِمِ ذَا قَرَابَةٍ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ، وَ قُبْلَةُ الْأَخِ عَلَى الْخَدِّ، وَ قُبْلَةُ الْإِمَامِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ.
1026وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
|
||
همانگونه که در قسمت های گذشته به عرض رسید، محتوای کتاب ارزشمند مفاتیح
الحیات از آثار حضرت آیت الله جوادی آملی برگرفته از آیات قرآن و روایات
معصومین(علیهم السلام) می باشد که در آن بیش از شش هزار روایت نقل شده است و
انسان با آموختن و به کار بردن چنین دانش و برنامهای، حیات طیّبی را که
پروردگار عالم برای او، شایسته دانسته تجربه میکند، از این رو این
آموزهها اختصاصی به رابطه انسان با خدای متعالی نداشته، بلکه تمامی
مناسبات، ارتباطات و تعاملاتی را که انسان با خود، جامعه، محیط زیست و حتی
نظامات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... دارد تعیین و بیان میکند.
همان گونه که در خبرهای گذشته به عرض رسید،کتاب مفاتیح الحیات دارای پنج بخش با فصل های گوناگون وعناوین مرتبط می باشدکه بخش های اول تاچهارم این کتاب جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم معرفی گردید.در این مجال به معرفی بخش پنجم این اثر نفیس با عنوان" تعامل انسان باخلقت زیست محیطی "می پردازیم: این بخش،نه فصل را به خود اختصاص داده که عناوین آن عبارتنداز:محیط زیست،آب و هوا وخاک حاصلخیز،درختان و جنگل ها،فضای سبز و مراتع،باد و باران،دریاها و نهرها،راه ها،مواد سوختی و گردشگری. |
بدیهی است برای دستیابی به چنین برنامه حیاتی هم به تلاش و اجتهاد علمی نیاز است و هم به کوشش و جهاد عملی و هم به لطافت.ها و آرایههای هنری که استاد معظم حضرت آیت الله جوادی آملی«دام ظله» در مقدمه ژرف و بنیادین خود در کتاب گرانقدرمفاتیح الحیات از این سه شأن اساسی انسان به جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی یاد کردهاند که بدون این سه، بهرهوری بلکه اصل استفاده از حیات عالم آفرینش بسیار ناچیز و غیر قابل توجه خواهد بود.
همان گونه که در خبرهای گذشته به عرض رسید،کتاب مفاتیح الحیات دارای پنج بخش با فصل های گوناگون وعناوین مرتبط می باشدکه بخش های اول تاسوم این کتاب جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم معرفی گردید.در این مجال به معرفی بخش چهارم این اثر نفیس با عنوان" تعامل انسان باحیوان "می پردازیم:
عناوین سه فصل مورد بحث این بخش عبارتنداز:
نگهداری حیوان،بهره گیری از حیوان وحقوق حیوان.
|
||
ساماندهی کتاب گرانقدر مفاتیح الحیات در همه مراحل آن، از طرح تا تخریج آیات و
روایات، تحقیق و تنظیم، رفع شبهات و جمع میان روایات وبازخوانی نهایی متن، با هدایت
و اشراف حضرت استاد آیت الله جوادی آملی (دام ظله) بوده و پس از تکمیل متن، تمام آن
به رؤیت و قرائت معظم له رسیده و نکات لازم را بر آن افزودهاند. اغلب روایات این اثر، معتبرند و برخی از آنها برمبنای تسامح در ادله سنن مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ در همان حال از آوردن نقلهایی که با اصول عقلی و نقلیِ معارف اسلامی هماهنگ نیست، پرهیز شده است که انسان با آموختن و به کار بردن چنین دانش و برنامهای،حیات طیّبی را که پروردگار عالم برای او، شایسته دانسته تجربه میکند و تمامی مناسبات، ارتباطات و تعاملاتی را که انسان با خود، جامعه، محیط زیست و حتی نظامات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... دارد تعیین و بیان میکند. همان گونه که در خبرهای گذشته به عرض رسید،کتاب مفاتیح الحیات دارای پنج بخش با فصل های گوناگون وعناوین مرتبط می باشدکه بخش های اول و دوم این کتاب جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم معرفی گردید.در این مجال به معرفی بخش سوم این اثر نفیس با عنوان"تعامل مردم و نظام اسلامی "می پردازیم: |
کتاب ارزشمند مفاتیح الحیات از آثار حضرت آیت الله جوادی آملی با اشراف همه
جانبه به منابع وحیانی و با بهرهوری کامل از آیات قرآن و روایات
معصومین(علیهم السلام) می باشد.
نقطه مشترک این اثر با کتاب مفاتیح الجنان را میتوان در این دانست که انسان با داشتن حسن فاعلی و حسن فعلی اعم از انجام اعمال عبادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی از ثواب و پاداش الهی بهرهمند میگردد و در هر دو اثر به این ثوابها، عقابها، آثار و پیامد رفتارها توجه شده است؛ اما امتیاز این کتاب در این است که مباحث آن، ناظر به رفتار، گفتار و حتی نیّت.هایی است که توجه و اهتمام به آنها مناسبات فردی و اجتماعی و زیست محیطی او را تنظیم، تصحیح و اصلاح میکنند. انسان با آموختن و به کار بردن چنین دانش و برنامهای، حیات طیّبی را که پروردگار عالم برای او، شایسته دانسته تجربه میکند، از این رو این آموزهها اختصاصی به رابطه انسان با خدای متعالی نداشته، بلکه تمامی مناسبات، ارتباطات و تعاملاتی را که انسان با خود، جامعه، محیط زیست و حتی نظامات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... دارد تعیین و بیان میکند. کتاب مفاتیح الحیات دارای پنج بخش با فصل های گوناگون وعناوین مرتبط می باشدکه بخش اول این کتاب جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم معرفی گردید.در این مجال به معرفی بخش دوم این اثر نفیس با عنوان"تعامل انسان با همنوعان"می پردازیم: این بخش،شش فصل را به خود اختصاص داده که عناوین آن عبارتنداز:خویشاوندان،همکیشان(مسلمانان)،بیگانگان،مستضفان،مهاجمان و دشمنان،شهروندان. |
محتوای کتاب ارزشمند مفاتیح الحیات از آثار حضرت آیت الله جوادی آملی
برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) می باشد که در آن بیش
از شش هزار روایت نقل شده است.
حضرت آیت الله جوادی آملی«دام ظله» با توجه به اشراف همه جانبه به منابع وحیانی و با بهرهوری کامل از کتاب و سنت و همچنین عقل برهانی از یک سو و از سوی دیگر اثر ماندگار و سودمند بزرگ محدث روزگار ما، جناب حاج شیخ عباس قمی (رحمه الله)؛ یعنی مفاتیح الجنان،که راه سلوک بندگان و ارتباط انسان با خدا می باشد، کتابی دیگر را لازم دیدند تا جلد دوم و مکمل آن محسوب شود و شئون دنیایی به ویژه امور اجتماعی بندگان را نیز با همان رویکرد، با آموزههای وحیانی مرتبط سازد که آدمی در زندگی خود از این برنامههای الهی بهرهمند گردد و از آثار آن، هم در دنیا و هم در عقبا سود ببرد. با توجه به استقبال فراگیر و بی نظیر در داخل و خارج از کشور از این کتاب گرانقدر لازم دانستیم که جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقمندان و کاربران محترم به معرفی اجمالی فصول و موضوعات این کتاب اقدام کنیم. کتاب مفاتیح الحیات دارای پنج بخش با فصل های گوناگون وعناوین مرتبط می باشد. بخش اول این کتاب به «تعامل انسان با خود» پرداخته و دارای دوازده فصل می باشد که عناوین آن عبارتند از: تفکر وتدبّر، یادگیری و دانش اندوزی، کاروتلاش، حفظ تن و حرمت اضرار به نفس، نظافت و بهداشت، خوردن وآشامیدن، لباس وپوشش، زینت و آراستگی، مسکن، مسافرت، خواب و بیداری، تفریحات سالم و ورزش. |
و مطالبه اثنا عشر
1- ینبغی حسن العشرة مع الناس حتّى العامّة، و قضاء حقوقهم.
841 «1» قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا، بَرّاً أَوْ فَاجِراً، صَلُّوا عَشَائِرَکُمْ «2»، وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ، وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ، وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ.
842 «3» وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: صَلُّوا فِی عَشَائِرِکُمْ، وَ عُودُوا مَرْضَاکُمْ، وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَکُمْ، وَ کُونُوا لَنَا زَیْناً، وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً، حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ، وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَیْهِمْ، فَجُرُّوا «4» إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّةٍ، وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ شَرٍّ.
843 «5» 2- قَالَ الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ خَالَطْتَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ یَدُکَ الْعُلْیَا عَلَیْهِ فَافْعَلْ.
844 «6» وَ قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ، وَ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَةَ «7» مَنْ صَحِبَهُ، وَ مُخَالَفَةَ مَنْ خَالَفَهُ «8»، وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ، وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ، وَ مُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ
845 «9» وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ صَحِبَ مُؤْمِناً أَرْبَعِینَ خُطْوَةً سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
روایات اسلامى حاکى از تأثیر عمیق صفات اخلاقى در زندگى فردى و اجتماعى انسانها است که در ذیل به قسمتى از این احادیث پرمعنى اشاره مى شود:
1- در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم: «فى سِعَةِ الْاخْلاقِ کُنُوزُ الْارْزاقِ؛ گنجهاى روزیها، در اخلاق خوب و گسترده، نهفته شده است!» بحار، ج 75، ص 53.
2- در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «حُسْنُ الْخُلْقِ یَزیدُ فِىالرِّزْقِ؛
حسن خلق، روزى
را زیاد مى کند . بحار، ج 68، ص 396.
3- در حدیث دیگرى از على علیه السلام درباره تأثیر حسن اخلاق در جلب و جذب مردم به استحکام رابطه دوستى در میان آنها چنین آمده است:
«مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ کَثُرَ مُحِبُّوهُ وَآنَسَتِ النُّفُوسُ بِهِ؛ کسى که اخلاقش نیکو باشد، دوستانش فراوان مىشوند و مردم به او انس مىگیرند. . غررالحکم.
4- باز در حدیث دیگرى از امام ششم، امام صادق علیه السلام این معنى با صراحت بیشترى آمده، مىفرماید:
«انَّ الْبِرَّ وَحُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارِ وَیَزیدانِ فِى الْاعْمارِ؛ نیکوکارى و حسن اخلاق، خانهها (و شهرها) را آباد و عمرها را زیاد مىکند! بحار، ج 68، ص 395.
شک نیست که عمران و آبادى در سایه اتّحاد و صمیمیّت و همکارى در میان قشرهاى جامعه به وجود مىآید، و آنچه باعث تحکیم این امور شود، از عوامل مهمّ عمران و آبادى خواهد بود.
طول عمر نیز مولود آرامش فکر و آسودگى خیال و جلوگیرى از فقر و همکارى و همبستگى اجتماعى است و این امور در سایه اخلاق به دست مى آید.
5- در همین رابطه، در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله آمده است که فرمود: «حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ؛ اخلاق خوب پیوند محبّت و دوستى را محکم مىکند. . بحار، ج 74، ص 148.
و نیز در احادیث متعدّدى درباره تأثیر سوء خلق در ایجاد نفرت اجتماعى و پراکندگى مردم، و تنگى معیشت و سلب آرامش و آسایش مطالب فراوانى آمده است؛ از جمله:
6- در حدیثى از على علیه السلام مىخوانیم: «مَنْ ساءَ خُلْقُهُ ضاقَ رِزْقُهُ؛ کسى که اخلاقش بد باشد، روزى او تنگ مىشود! غررالحکم.
7- و نیز از همان حضرت آمده است که فرمود: «مَنْ ساءَ خُلْقُهُ اعْوَزَهُ الصَّدیْقُ وَالَرَّفیْقُ؛ کسى که بد اخلاق باشد دوستان و رفیقان او پراکنده مىشوند و او را رها مىکنند غررالحکم.
8- باز از همان حضرت آمده است: «سُوْءُ الْخُلْقِ نَکِدُ الْعَیْشِ وَعَذابُ النَّفْسِ؛ اخلاق بد موجب سختى و تنگى زندگى و ناراحتى روح و وجدان مىشود.» غررالحکم.
9- از امیرمؤمنان على علیه السلام پرسیدند: «مَنْ ادْوَمُ النَّاسِ غَمّاً؛ چه کسى غم و اندوهش از همه بیشتر است؟» قال علیه السلام: «اسْوَئُهُمْ خُلْقاً! فرمود: کسى که از همه اخلاقش بدتر است!» . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 338( چاپ قدیم).
10- و بالاخره در حدیثى مىخوانیم که لقمان حکیم به فرزندش چنین نصیحت مىکرد: «ایَّاکَ وَالضَّجْرَ وَسُوْءَ الْخُلْقِ وَقِلَّةَ الصَّبْرِ فَلایَسْتَقیمُ عَلى هذِهِ الْخِصالِ صاحِبٌ؛ از بىحوصلگى و سوء خلق و کم صبرى بپرهیز که با داشتن این صفات بد، دوستى براى تو باقى نمىماند!» بحار، ج 10، ص 419.
1- و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم، ولى (آنها حق را) تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
2- هرگز نیکى و بدى یکسان نیست، بدى را با نیکى دفع کن ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گوئى دوستى گرم و صمیمى است!
3- به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [: مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند، پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها با آنان مشورت کن! امّا هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توکّل کن زیرا خداوند متوکّلان را دوست دارد!
4- و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم دهنده نفرستادیم مگر این که مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم!»
5- و در آنچه خدا به تو داده. سراى آخرت را بطلب، و بهرهات را از دنیا فراموش مکن! و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن! و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!- (قارون) گفت: «این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمىدانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرده که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤال نمىشوند!
6- به آنها گفتیم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است!- تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد!- و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!
7- و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [: قرآن] برپادارند، از آسمان و زمین روزى خواهند خورد، جمعى از آنها معتدل و میانهرو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مىدهند.
8- هر کس کار شایستهاى انجام دهد. خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد.
9- و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور مىکنیم!
10- ... و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا
سست نشوید و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود