فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

فرهنگ زندگی

سبک زندگی بخش اصلی یک تمدن است.

سبک زندگی اسلامی

آخرین نظرات

“گره یک برنامه تلویزیونی نیست، گره یک دغدغه است، گره یک آرمانه، گره یک مواجهه انتقادی با وضع موجوده، گره سؤال‌های سخت نسل جدید از نسل قدیمه، گره اصل از خود شروع کردن و از خودمون تغییر رو آغاز کردنه. گره یک مواجهه انتقادی با مبانی تمدن غربه، گره یک مرگ بر آمریکای عملیه. گره یک سؤال جدی بی‌تعارفه: انقلاب من کو؟ سه مفهوم در سبک زندگی ما به هم گره خورده‌اند: ایرانی بودن، مدرنیته و غرب، اسلام، و حاصل این شده است که ما نه این هستیم نه آن! و دنبال این هستیم که بفهمیم بالاخره کدام هستیم؟! پس برای باز کردن این گره در وهله اول باید نسبت خودمون رو با این مفاهیم مشخص کنیم.”

حجت الاسلام پناهیان، در آخرین قسمت از برنامه گره، درباره انقلابی بودن و سبک زندگی به بحث و گفتگو پرداخت، و گفت: سیاست‌مداران باید به نخبگانی که ویژگی‌های لازم را دارند بها دهند و پای سخنان آنها، از قانونی کردن تا اجرای آن، فداکارانه بایستند. جامعه باید چراغ به دست، به دنبال نخبگانی باشد که بتوانند تحول ایجاد کنند. این‌طور نیست که هرکسی مشهور شد، یا هر کسی که تجربۀ مدیریت داشت، یا هر کسی که علم داشت بتواند تحول ایجاد کند.


مجری: اگر ما بخواهیم شاهد تغییر و تحولی در جامعه باشیم به چه نوع آدم‌هایی نیاز داریم؟

  • طبیعتاً برای ایجاد تحول به افرادی نیاز داریم که تسلیم وضع موجود نباشند و البته اعتراضشان به وضع موجود یک اعتراض سطحی هم نباشد، بلکه نگاه عمیقی داشته باشند و بتوانند با روحیه‌ی انقلابی و با شجاعت بالا، آن نگاه عمیقی را که پیدا می‌کنند به جامعه منتقل کنند.

  • اگر کسی بخواهد اوضاع موجود را توجیه کند و از آن دفاع کند و به نوعی مقهور وضع موجود باشد او نمی‌تواند تحول ایجاد کند. انسان تحول‌خواه یا به تعبیری انسان انقلابی، انسانی است که متفاوت بودن را عمیقاً دنبال ‌کند و دوست نداشته باشد فقط یک تغییر اندک ایجاد کند. و البته این همّت در هر کسی نیست.

  • بسیاری از آدم‌ها مصلحت اندیش هستند و بیشتر منافع خودشان را می‌بینند و لذا فقط به دنبال تغییرات اندک هستند. بسیاری از آدم‌ها اصلاً عمیق نگاه نمی‌کنند و بسیاری جرأت اظهار نظر ندارند. به عنوان مثالی از جرأت نداشتن می‌توان به داستان پادشاهی اشاره کرد که لباسی بر تن نداشت اما همه از ترس اینکه متهم نشوند، چیزی نمی‌گفتند ولی ناگهان کودکی از روی اخلاص گفت: «پادشاه که اصلاً لباس ندارد» و گویا حرف دل همه را زد و همین حرف همه را به هم ریخت. انسان تحول خواه، صفا و صداقت و صراحت آن کودک را دارد. یک دفعه‌ای تلنگری می‌زند که باعث می‌شود همه، آن چیزی که پشت پوسته ظاهری‌شان پنهان کرده بودند، بیرون بریزند و البته در این راه باید مشقت‌های فراوانی هم کشید چون همیشه جامعه این قدر آماده‌ی پذیرش نیست.

افرادی که این تحول را ایجاد می‌کنند چه خصوصیاتی باید داشته باشند؟

  • اولین ویژگی این افراد این است که به درک عمیق نائل شده‌اند و درک عمیق هم لاجرم درک دینی عمیق است. چون دین عمیق‌ترین معارف را به انسان می‌دهد. از طرفی، خیلی‌ها ممکن است به درک سطحی دینی نائل شده باشند و از احکام و معارف دینی هم خبر داشته باشند، اما قدرت تجزیه و تحلیل عمیق نداشته باشند. کسی که ژرف‌نگر است و اطلاعات دینی خوبی هم دارد، به درد این کار می‌خورد. چون دین یک راهنما و بروشور برای استفاده‌ی صحیح از هستی است.

  • انسان تحول‌خواه باید درک دینی عمیق داشته باشد و ژرف‌نگر باشد. خیلی افراد دین‌دار هستند اما چون درک عمیقی از دین ندارند، و از دین استفاده‌ی حداقلی می‌کنند، به درد ایجاد تحول نمی‌خورند.

  • ائمه‌ی هدی(ع) می‌فرمایند: «عَلَیْکُمْ بِالدِّرَایَاتِ لَا بِالرِّوَایَات»(کنزالفوائد/۲/۳۱ و معانی‌الاخبار صدوق/۱) سخنان ما را فقط روایت نکنید، بلکه عمیقاً درک کنید. همچنین می‌فرمایند: «عَلَیْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَیْکُمُ التَّفْرِیع» (وسائل‌الشیعه/۲۷/۶۲) ما اصول را به شما می‌گوییم و شما بر آنها فرع بزنید.

  • دومین ویژگی کسانی که قدرت ایجاد تحول را دارند این است که «پدیده‌های اجتماعی را عمیق نگاه می‌کنند.» خیلی‌ها ممکن است پدیده‌های اجتماعی را بشناسند و آمارهای زیادی هم در اختیار داشته باشند، اما قدرت تجزیه و تحلیل عمیق این پدیده‌های اجتماعی را نداشته باشند. به عنوان مثال اگر با پدیده‌ی بی‌حجابی دختران جوان در جامعه مواجه هستیم، باید تحلیل عمیقی از آن داشته باشیم و ریشه‌های آن را شناسایی و بررسی کنیم. اینکه بی‌حجابی بد است را همه می‌دانند.

 اما اینکه ریشه‌ی بدحجابی در جامعه‌ی ما چیست را فقط انسان ژرف‌نگر درک می‌کند. معمولاً خانم‌ها از آقایان بیشتر به معنویت گرایش دارند، و جوان‌ها بیشتر از مسن‌ترها. پس دختران جوان در هر جامعه‌ای متدین‌ترین قشر می‌شوند. پس اگر گاهی دیده می‌شود دختران جوان دین‌گریزی می‌کنند، این اتفاقات ساده نیست. مثل یک گناه کردن آقا پسر و چشم‌چرانیِ او نیست. بدون یک نگاه عمیق نمی‌توان این پدیده را تحلیل کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۱ ، ۱۴:۰۷
مشکات

خلقیاتی که باید برای شکل‌دهی هویت انسانی کودکان‌مان به آن‌ها بیاموزیم.
برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار معلمان و اساتید خراسان شمالی؛ 1391/7/20

اینفوگرافی در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۸
مشکات

فارغ از این‌که اصطلاح «سبک زندگی» در فرهنگ واژگان آیت‌الله خامنه‌ای تازگی دارد یا نه، آن‌چه که در کشور ما از آن به عنوان سبک زندگی یاد می‌کنند، از همان آغاز رهبری ایشان یا حتی قبل‌تر از آن دغدغه‌ی ایشان بوده است: «بنده زمان ریاست‌جمهورى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى قضیه‌ى طرح لباس ملى را مطرح کردم و گفتم بیایید یک لباس ملى درست کنیم [...] عرب‌ها لباس ملى خودشان را دارند، هندى‌ها لباس ملى خودشان را دارند، اندونزى‌یایى‌ها لباس ملى خودشان را دارند [...] من و شما که ایرانى هستیم، لباسمان چیست؟» (بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان همدان، ۱۳۸۳/۴/۱۷)

این‌گونه دغدغه‌ها نسبت به «روش‌ زندگی» در اوایل رهبری آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر از پیش نمایان گشت. نگاهی گذرا به نام‌گذاری سال‌ها در دهه‌ی هفتاد شمسی نشان می‌دهد که ارتقای فرهنگ عمومی در کشور برای ایشان اهمیتی فوق‌العاده داشته است. انتخاب‌‌ نام‌هایی همچون «وجدان کاری، انضباط اجتماعى»، «انضباط اقتصادى و مالی» و «صرفه‌جویی» ناظر بر آسیب‌شناسی جامعه‌ی آن روز ایران بود؛ آسیب‌هایی همچون زیاده‌روى و نابودکردن اموال عمومى و اموال شخصى و نیز ریخت و پاش و اسراف. در این میان نام‌هایی مانند «حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف» و «همت مضاعف و کار مضاعف» برای نسل‌های جوان‌تر جامعه‌ی ایرانی آشناتر است. البته انتخاب نام سال، تنها زمینه‌ی طرح این بحث برای رهبری نبود، بلکه ایشان در سخنرانی‌های مختلفی در این سال‌ها به مسائلی مثل آپارتمان‌نشینی، معماری، اصلاح موی سر، شیوه‌ی راه‌رفتن، کتاب‌خوانی، الگوى مصرف وسایل زندگى، مُد و ... نیز پرداخته‌اند.

ساموئل هانتینگتون در کتاب «چالش‌های هویت در آمریکا» موفقیت نظام سیاسی آمریکا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد، آمریکایی کردن (Americanization) آنها می‌داند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gifچرا سبک زندگی؟
در شرایط حساس کنونی منطقه و جهان و علیرغم همه‌ی تهدیدها و تحریم‌های تحمیلی علیه ملت ایران و شرایط اقتصادی و ... چرا رهبر انقلاب این موضوع مهم را متن تمدن‌سازی نوین اسلامی می‌دانند؟ چرا ایشان دغدغه‌ی سبک زندگی را با این کیفیت بیان می‌کنند؟ برای یافتن پاسخ لازم است که دو وجه این سخنان را بررسی کنیم:

۱. وجه ایجابی: سال گذشته و در جمع دانشجویان کرمانشاهی بود که رهبر انقلاب هدف اصلی و میانه‌ی انقلاب اسلامی ایران را «تشکیل جامعه‌ی اسلامی با همه‌ی خصوصیات و شاخص‌هایش» عنوان کردند؛ جامعه‌ای که قرار است الگویش را سرِ دست بگیرد و در این آشفته‌‌بازار بین‌المللی و منطقه‌ای به همگان نشان دهد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۳
مشکات

مهم‌ترین چالش در اصلاح سبک زندگی

|گفت‌وگو با دکتر رضا پورحسین، دانشیار دانشکده‌ی روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران درباره‌ی نقش تربیت کودک در شکل‌گیری سبک زندگی|

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gifاگر بپذیریم که داشتن شیوه‌ی زندگی اسلامی، بسترساز تمدن نوین اسلامی و پیشرفت همه‌جانبه است، رسیدن به این شیوه‌ی زندگی و عمل به آن اهمیت خود را بهتر می‌نمایاند. یکی از عوامل بسیار مؤثر بر شیوه و مشی زندگی، تربیت فردی و اجتماعی است. این تربیت چگونه باید باشد تا شیوه‌ی زندگی ما اسلامی باشد؟
وقتی از تربیت و نقش و تأثیر آن صحبت می‌کنیم، باید تأکید داشته باشیم که نقطه‌ی عطف تربیت یک انسان در دوران کودکی او شکل می‌گیرد. بنابراین باید فکر کنیم که چگونه می‌توانیم یک کودک را بالنده پرورش دهیم. در اولین گام باید توقعمان را از «کودک تَراز» مطابق با الگوی اسلامی-ایرانیِ پیشرفت مشخص کنیم. بدون داشتن یک تعریف از کودکی که می‌خواهیم برای تربیت او برنامه‌ریزی کنیم، بهتر است هیچ اقدامی را صورت ندهیم. این تعریف باید جامع صفات مورد نظر تراز ما باشد. اگر این‌گونه نباشد، جهت‌گیری و ثمره‌ی برنامه‌ها به جاهای دیگری سوق پیدا می‌کند. مثلاً ممکن است کودکان ما خصلت‌های خوبی مانند خودباوری، خردورزی، اجتماعی‌بودن و پرتلاشی را کسب کنند، اما فاقد عنصر معنویت بار بیایند. بنابراین تعریف ما از کودک در تراز الگوی اسلامی-ایرانی باید جامعیت داشته باشد.

اگر بخواهیم یک تعریف از کودک تراز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ارائه دهیم، ابتدا باید «تعریف انسان» را از «انسان‌شناسی» الهی دریافت کنیم و با استفاده از آن «اصول تربیتی» را تبیین کنیم. سپس باید «روش‌های تربیتی» را برای عمل به آن اصول و نهادینه‌کردن آنها در کودکانمان به کار ببندیم. البته این روش‌ها را باید کارشناسان و متخصصان کاربلد ارائه کنند.

یکی از اشکالات رایج در جامعه‌ی ما و نهادهای برنامه‌ریزی این است که پیش از پیمودن این مسیر، به‌سرعت سراغ گزینه‌ی آخر، یعنی ترویج روش‌ها می‌رویم؛ روش‌هایی که بر هیچ مبنایی استوار نیست و به همین دلیل بعضاً ناهمسو است و کاربرد آنها منجر به نتایج متضاد می‌شود. مثلاً افراد بسیاری هستند که مقید به مسأله‌ی محرم و نامحرم هستند و این برای آنها یک اصل است، اما آشپزخانه‌ی آپارتمان آنها را بر مبنایی ساخته‌اند که این اصل در آن مهم نبوده و رعایت نشده است.
 
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gifبه نظر شما تعریف ما از کودک تراز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چه می‌تواند باشد؟ و برای تحقق این تعریف چه باید بکنیم؟
من اگر بخواهم از مبانی تعلیم و تربیت اسلامی و از گفته‌ها و نوشته‌های رهبری انقلاب استفاده کنم، تقریباً سه مؤلفه‌ی اساسی را می‌توانم برای این تعریف ذکر کنم: «اندیشه‌ورزی»، «شادابی» و «معنویت». عوامل دیگری هم در ذیل این سه عامل اصلی قرار می‌گیرند. این سه مؤلفه وقتی به صورت تؤامان در تربیت اعمال گردد، یک کلیت منسجمی را در شخصیت کودک شکل خواهد داد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/21250/C/13910723_0121250.jpg
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۲
مشکات

س: اخلاق چیست؟

ج: اخلاق بر دو قسم است.

1 ـ اخلاق مربوط به قلب.

2 ـ اخلاق مربوط به اعضاى بدن.

س: ممکن است مثالى براى هریک از آنها بزنید؟

ج: اخلاق مربوط به قلب مانند دلسوزى و حسد. اخلاق مربوط به اعضاى بدن مانند راستگویى و دروغگویى.

س: بطور کلى، اخلاق چند قسم است؟

ج: دو قسم:

1 ـ اخلاق نیک و فضائل اخلاقى یا صفاتى که خوبست انسان داشته باشد.

2 ـ اخلاق بد و رذائل اخلاقى یا صفاتى که داشتنش براى انسان زشت و بد است.

س: تکلیف انسان در برابر اخلاق چیست؟

ج: تکلیف انسان بدیهى است. انسان باید خود را به فضائل اخلاقى آراسته گرداند، و از اخلاق بد دورى کند. به این دلیل که اخلاق نیک براى انسان کمال است و اخلاق بد، نقص و کمبود، و انسان ذاتاً و فطرتاً طالب کمال است، و از نقص و کمبود نفرت دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۶:۲۹
فرهنگ معاشرت

س: منظور از آداب اسلامى چیست؟

ج: آداب اسلامى عبارتست از رهنمودهاى اسلام در باره بسیارى از جزئیات و مسائل مربوط به زندگى انسان که در بعضى موارد توصیه فرموده که انجام داده شود و در بعضى موارد دیگر سفارش کرده است که انجام نگیرد، و در عین حال، احکام واجب و حرام در باره آنها صادر نفرموده است. ولى بى تردید، توجه به اینگونه دستورات اسلام، فرد و جامعه را در مسیر تکامل مى اندازد، و در دنیا و آخرت مقام انسان را بالا مى برد.

س: اگر آداب اسلامى موجبات ترقى انسان را فراهم مى سازند. چرا اسلام آنها را بصورت واجب و حرام مقرر نفرموده است؟

ج: اسلام، ضعف طبیعى بشر را به حساب آورده است. خداوند هیچگاه نخواسته است با احکام دشوار و طاقت فرسا انسانها را به ستوه آورد از این رو در مورد مسائل ضرورى دینى و دنیوى، صریحاً حکم به وجوب یا حرمت داده است اما، در موارد دیگر به خود انسان واگذار کرده است و به انسان اختیار داده است که اینگونه کارها را انجام دهد تا ندهد، در عین حال اسلام در هر مورد جزئى و کلى اشاره کرده است که این کار خوب و پسندیده است یا زشت و ناپسند، تا مردم سختکوش که همواره در صدد ترقى و تعالى خود و جامعه شان هستند، به این آداب عمل کنند و به پاداش نیک در این جهان و در جهان دیگر نائل آیند.

س: ممکن است براى آداب اسلامى مثالهایى بزنید؟

ج: آداب اسلامى بسیارند. در اینجا فهرست مختصرى از آنها را مى آوریم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۶:۲۷
فرهنگ معاشرت

 هر جامعه از تعدادى جوامع کوچک و بزرگ نظیر خانواده تشکیل مى شود و رژیم حاکم بر هر جامعه با وضع قوانین و مقرراتى روابط افراد جامعه را با یکدیگر در این جوامع کوچکتر مشخص مى کند. رژیمهاى طاغوتى هیچگاه تمایلات ذاتى و فطرى انسانها را در نظر نمى گیرند و روابط اجتماعى را به سود خودشان بر مردم تحمیل مى کنند. اما اسلام، از آنجا که دین فطرت است، تنها با برانگیختن تمایل فطرى انسانها به نیکى و پاکى و نفرت باطنى از آلودگى و پلیدى روابط اجتماعى را تنظیم مى کند.

هر جامعه را مى توان متشکل از واحدهاى کوچکتر اجتماعى زیر دانست:

1 ـ خانواده.

2 ـ زمین دار و کشاورز.

3 ـ فروشنده و خریدار.

4 ـ دانش آموز و آموزگار.

5 ـ اجتماعات مذهبى.

6 ـ سفرهاى حج و زیارت.

7 ـ سازمانهاى دولتى.

8 ـ مجالس عمومى.

9 ـ یگان هاى نظامى.

10 ـ دولت و ملت.

اسلام، براى هریک از این واحدهاى اجتماعى مقررات و آداب و رسوم خاصى ارائه کرده است.

1 ـ خانواده: در خانواده هرکس وظیفه اى دارد. مرد و زن هر کدام وظایفى دارند و هر دو بایکدیگر نسبت به فرزندانشان وظایفه اى دارند، فرزندان هم نسبت به پدر و مادر وظایفى دارند و خویشاوندان نیز نسبت به یکدیگر وظایفى، این وظایف اختصاص به یک موقع معین و یک مورد خاص ندارد. همه جا و همه وقت و در همه موارد عمومیت دارد. بعضى از این وظایف واجب، بعضى مستحب، بعضى حرام، بعضى مکروه و بعضى هم مباح. اسلام براى ازدواج و روابط زناشویى، مسئولیت شوهر براى تأمین مخارج خانواده، تمکین زن از شوهر، اخلاق خانوادگى، روش تربیت فرزندان، نامگذارى فرزندان و نیز مسائل دیگر مربوط به خانه و خانواده، مقررات جامعى وضع کرده است.

2 ـ زمین دار و کشاورز: در اسلام، براى کلیه مسائل مربوط به کشاورزى، آداب و شرایط و حقوق و وظایفى مشخص شده است. مزارعه و مساقات که دو مبحث از مباحث حقوقى اسلام است، شامل احکام مربوط به قراردادهاى منعقده میان مالک زمین و کشاورز و اجیر گرفتن براى آبیارى مزارع و باغات است و به موضوعاتى از قبیل تعیین سهم کشاورز، کیفیت اجیر کردن کشاورز، حقوق کشاورز، و حقوق زمین داران و غیره مى پردازد.

3 ـ فروشنده و خریدار: اسلام براى هرنوع داد وستد، طرفین معامله و آداب معاملات، شرایط و مقررات بخصوصى وضع کرده است. احکام معاملات در فقه اسلام شامل انواع داد و ستد، خرید و فروش، رهن و اجاره و غیره مى باشد.

4 ـ دانش آموز و آموزگار: آموزش و پرورش در اسلام از جهات مختلف مورد توجه بوده است. اسلام شرایط معلم، آداب شاگردى، چگونگى درس و هدف واقعى تحصیل علم را بطور کامل بیان فرموده است. اهمیت تعلیم و تربیت در اسلام به حدى است که مرحوم شهید ثانى(ره) در این زمینه کتابى تألیف کرده است بنام (منیه المرید فى آداب المفید والمستفید) و کلیه مسائل مربوط به تعلیم و تربیت را از دیدگاه اسلام و قرآن و مکتب اهلبیت (ع) مورد بررسى قرار داده است.

5 ـ اجتماعات مذهبى: اسلام، عبادات را از هر جهت مورد توجه قرار داده است از جمله، آداب تجمع براى عبادت، عبادتگاهها، خصوصیات مسجد، شرایط امام جماعت، آداب معاشرت مؤمنان با یکدیگر و روابط امام و مأموم را به تفصیل بیان کرده است.

6 ـ سفرهاى حج و زیارت: موسم حج، موسم زیارت پیغمبر اکرم (ص) و هریک از ائمه طاهرین (ع) در اسلام تعیین شده است و کلیه شرایط و آداب و خصوصیات مربوط به آن مورد توجه قرار گرفته است. (کتاب الحج) جواهر، (کامل الزیارات) و (کتاب المزار) بحارالانوار، را مى توان نام برد.

7 ـ سازمانهاى دولتى: خصوصیات اطرافیان حاکم، شرایط قاضى و همکارانش و دیگر خصوصیات مربوط به کارمندان و اعضاى سازمانهاى دولت، بطور کامل در اسلام مورد توجه مى باشد.

8 ـ مجالس عمومى: مانند مجالس عروسى و سوگوارى و امثال آن. اسلام به تفصیل به بیان آداب و چگونگى برگزارى و دیگر مسائل مربوط به این گونه مجالس پرداخته است و علماى اسلام، در کتابهاى خود فصلى را به این مباحث اختصاص داده اند، بنام (کتاب العشره).

9 ـ یگانهاى نظامى: آداب بسیج و راحت باش، اطاعت سربازان و سپاهیان از امراى ارتش و روابط امراء با لشکریان به تفصیل در شرع مقدس اسلام بیان شده است و مباحثى از فقه اسلام به عنوان (کتاب الجهاد) به این مسائل اختصاص دارد.

10 ـ دولت و ملت: اسلام وظایف ملت نسبت به دولت، وظایف دولت نسبت به ملت و بطور کلى روابط دولت و ملت را دقیقا مورد توجه قرار داده است.

منبع: کتاب "ما هو الاسلام؟" اثر آیت الله العظمى سید محمد شیرازى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۶:۲۱
فرهنگ معاشرت
نظام‌ اخلاقى‌ِ مطرح‌ شده‌ در قرآن‌ کریم‌ نظامى‌ دینى‌ است‌ و پایة دستورهای‌ آن‌، رابطة انسان‌ با خداوند است‌. انسان‌ هدایت‌ نخستین‌ را از خداوند دریافت‌ داشته‌ است‌ و این‌ توانایى‌ را دارد که‌ با سپاس‌ بر هدایت‌ الهى‌ راه‌ راستى‌ را پیش‌ گیرد، یا در راه‌ زشتکاری‌ گام‌ گذارد نک: انسان‌/6/-؛ شمس‌/1/ -0. قرآن‌ کریم‌ بارها اطاعت‌ از رسول‌ خدا را در کنار اطاعت‌ از خداوند قرار داده‌ مثلاً آل‌ عمران‌//2، و در آیه‌ای‌ به‌ صراحت‌ چنین‌ آمده‌ است‌ که‌ آنچه‌ را رسول‌ آورده‌، برگیرید و آنچه‌ را از آن‌ نهى‌ کرده‌، واگذارید حشر/9/. قرآن‌ رسول‌ اکرم‌ را برای‌ مؤمنان‌ اسوه‌ای‌ نیک‌معرفى‌کرده‌است‌ احزاب‌/3/1 و بدین‌ترتیب‌نه‌تنها دستورهای‌ گفتاری‌، بلکه‌ کردار پیامبرص‌ نیز برای‌ مسلمانان‌ نمونه‌ای‌ اخلاقى‌ معرفى‌ شده‌ است‌.
مطرح‌ گشتن‌ حب‌ و بغض‌ الهى‌ نسبت‌ به‌ افعال‌ گوناگون‌ در نظام‌ ارزشى‌ قرآن‌، دستورهای‌ اخلاقى‌ را از صورت‌ امر مولوی‌ِ صرف‌ خارج‌ کرده‌، و حالتى‌ ویژه‌ بدان‌ بخشیده‌ است‌؛ برپایة آیات‌ متعدد از قرآن‌ کریم‌ خداوند کردارهای‌ ناپسند همچون‌ «فساد» را دوست‌ نمى‌دارد بقره‌//05، ... و افعالى‌ چون‌ احسان‌ و تطهُّر پاکى‌ جستن‌ را دوست‌ مى‌دارد بقره‌//95، 22، .... دوست‌ داشتن‌ و دوست‌ ناداشتن‌ خداوند که‌ در برخى‌ از آیات‌ به‌ افعال‌ بازگردانده‌ شده‌ است‌، در غالب‌ موارد به‌ فاعل‌ آنها بازمى‌گردد و در قالب‌ دوستى‌ خداوند با عاملان‌ افعال‌ شایسته‌ و دوستى‌ نداشتن‌ او با مرتکبان‌ اعمال‌ ناشایست‌ جلوه‌ مى‌کند نک: آیات‌ یاد شده‌. بدین‌ترتیب‌ کردار انسان‌ مى‌تواند موجب‌ دوستى‌ خداوند، یا سلب‌ دوستى‌ وی‌ گردد. از همین‌رو قرآن‌ به‌ کسانى‌ که‌ خداوند را دوست‌ مى‌دارند، فرموده‌ است‌ تا با پیروی‌ کردن‌ از دستورهای‌ پیامبرص‌ شرایط آن‌ را فراهم‌ سازند که‌ خداوند نیز ایشان‌ را دوست‌ بدارد آل‌ عمران‌//1؛ نیز برای‌ حُب‌ّ دو جانبه‌ میان‌ انسان‌ و خداوند، نک: مائده‌//4.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۵:۴۰
فرهنگ معاشرت

آداب معاشرت با خود.
ـ امـام صادق (ع ): دلت را (به منزله ) همنشینى نیکوکار, یا فرزندى سپاسگزار قرار ده وکردارت را چـونـان پـدرى که از او پیروى و اطاعت مى کنى و نفس (اماره ) خود را هماننددشمنى که با وى مى جنگى و مال و داراییت را عاریه اى که باید برگردانى .

ـ جـان خـود را, پـیـش از آن کـه از تـو جـدا شـود, از آن چه زیانش رساند بازگیر و همچنان که درجستجوى روزیت مى کوشى , در آزادى آن (از بند شهوات و آتش دوزخ ) بکوش , زیرا که جان تو گروگان کردار توست .

ـ خودت بار خودت را به دوش بکش , که اگر چنین نکنى کسى دیگر بار تو را به دوش نمى کشد.
ـ از خـود بـراى خـویشتن بهره برگیر, از آن کار بکش در تندرستى پیش از بیمارى و درروزگار توانایى پیش از ناتوان شدن و در زندگى پیش از مردن .

آداب معاشرت با مردم .

قرآن .
((بـه یـاد آریـد آن هنگامى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مـادر و خـویـشـاونـدان و یـتـیمان و درویشان نیکى کنید و به مردمان سخن نیک گویید و نماز بخوانید و زکات بدهید ولى , جز اندکى , بقیه شما پشت کردید و رویگردان شدید)).
((خـدا را بـپـرسـتید و هیچ چیز را شریک او مسازید و با پدر و مادر و یتیمان و بینوایان و همسایه خـویشاوند و همسایه بیگانه و یار مصاحب و مسافر رهگذر و بندگان خود نیکى کنید هر آینه خدا متکبر و فخر فروش را دوست ندارد)).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۵:۲۶
فرهنگ معاشرت

آیت الله کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری ، در همایش سه روزه ی بال های معرفت، سر تیتر های منشور اخلاق تشکیلاتی را به شرح زیل عنوان نمودند:

1- برادری و اخوت اسلامی در تشکیلات

2- حسن معاشرت و ارتباط محبت آمیز با یکدیگر در تشکل

3- تواضع و فروتنی در برابر خدا ، در برابر بندگان خدا و در برابر یکدیگر

4- پرهیز از تکبر و خود بزرگ بینی

5- پرهیز از برگمانی و ظن و همچنین خوشبینی بیجا

6- پرهیز از تجسس در امور دیگر اعضای تشکل

7- صداقت و راستی

8- نصیحت و خیر خواهی نسبت به یکدیگر

9- حفظ حرمت و آبروی مومن

10- امانت داری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۵:۱۵
فرهنگ معاشرت

ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوین اسلامى بگیریم - بالاخره یک مصداق عینى و خارجى براى پیشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامى، ایجاد یک تمدن نوین اسلامى است؛ این محاسبه‌ى درستى است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزارى است؛ یک بخش دیگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش باید رسید.
 آن بخش ابزارى چیست؟ بخش ابزارى عبارت است از همین ارزشهائى که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسى و نظامى، اعتبار بین‌المللى، تبلیغ و ابزارهاى تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسیله است.
اما بخش حقیقى، آن چیزهائى است که متن زندگى ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگى است که عرض کردیم. این، بخش حقیقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئله‌ى خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزى، تفریحات، مسئله‌ى خط، مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهاى اصلى تمدن است، که متن زندگى انسان است.
اگر ما در این بخشى که متن زندگى است، پیشرفت نکنیم، همه‌ى پیشرفتهائى که در بخش اول کردیم، نمیتواند ما را رستگار کند؛ نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان که مى‌بینید در دنیاى غرب نتوانسته. در آنجا افسردگى هست، ناامیدى هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بى‌هدفى و پوچى هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهاى گوناگون علمى هست، قدرت نظامى هم هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگى را، این بخش اصلى تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بنده طرفدار این نیستم که حالا در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها، یکباره یک حرکت جمعى و عمومى انجام بگیرد؛ نه، این کارها باید بتدریج انجام بگیرد؛ دستورى هم نیست؛ اینها فرهنگ‌سازى لازم دارد. همان طور که گفتم، کار نخبگان است، کار فرهنگ‌سازان است. و شما جوانها باید خودتان را براى این آماده کنید؛ این، رسالت اصلى است.
ما از علم ترویج میکنیم، از صنعت ترویج میکنیم، از اختراع و نوآورى ترویج میکنیم، هر مبتکرى و هر ابتکارى را با احترامِ تمام بر روى چشم مینشانیم - این به جاى خود محفوظ - اما همان طور که گفتیم، اصل قضیه جاى دیگر است؛ اصل قضیه، درست کردن سبک زندگى است، رفتار اجتماعى است، اخلاق عمومى است، فرهنگ زندگى است. باید در این بخش، ما پیش برویم؛ باید تلاش کنیم.
تمدن نوین اسلامى که ما مدعى‌اش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامى میخواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بین‌المللى هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت.

91/7/23

بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى‌

دانلود نمودار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۵:۰۱
فرهنگ معاشرت

شما همواره به سبک زندگی به‎مثابه یک موضوع استراتژیک نگریسته‎اید! چرا؟
بسم الله الرحمن الرحیم. طبیعی است که هر کس از منظر تخصص خود موضوعات مبتلابه را بنگرد و تکلیف مخاطب خود را مشخص کند که با چه رویکردی مواجه است. من هم به ندرت ممکن است در یک حوزه خاص و موضوعی به خصوص درگیر مطالعه و تحقیق شوم که به آن حوزه از منظر علوم استراتژیک ننگرم. در واقع در موضوعی مانند سبک زندگی، اگر نمی‎بایست با رویکردی استراتژیک وارد می‎شدم که ضرورتی نداشت به بررسی بپردازم؛ دیگران که از منظر‎های گوناگون به آن می‎پرداختند، لذا کفایت می‎کرد.
اما پاسخ اصلی به پرسش شما این است که جامعه‎شناسان، جامعه را آن‎گونه که هست مطالعه می‎کنند. روان‎شناسان و پزشکان نیز، انسان را آن‎گونه که هست بررسی می‎کنند. اما در رویکرد استراتژیک، بایستی جامعه و فرد را «آن‎گونه که باید» مطالعه کرد. از این‎روست که «کلر» و دیگران، بخش اتوپیانگاری در فلسفه را، دانش و هنر استراتژی می‎خوانند، زیرا اتوپیا در این تلقی، یعنی «جامعه و ساکنان آن، آن‎گونه که باید باشند».
روان‎شناسان و پزشکان، سبک زندگی را در سطح فردی یا اصطلاحا در سطح «تکنیکی» بررسی می‎کنند. جامعه‎شناسان، سبک زندگی را در سطح «تاکتیکی» مطالعه می‎کنند. اما سبک زندگی فرد در «جامعه» از حیث «آن‎چه که باید»، در سطح «استراتژیک» مطالعه می‎شود. لذا تمایز در این است که در تلقی نخست، سبک زندگی در «جامعه‎شناسی» مطرح است، اما در تلقی دوم، یعنی رویکرد استراتژیک، سبک زندگی در «جامعه‎سازی» مورد مطالعه قرار می‎گیرد.

تمایز جامعه‎شناسی از دانش استراتژی در این است که دومی به‎جامعه‎سازی می‎پردازد؟
بله! جامعه‎شناس بدون طرح جامعِ Master Plan آینده، جامعه را مطالعه می‎کند. اما استراتژیست‎‎ها برای جامعه‎سازی نیازمند طرح جامع پیشینی هستند. از این‎رو، تخصص آن‎ها در حوزه‎ای محک می‎خورد به نام Strategic Planning یا طرح‎ریزی استراتژیک، که ابزار جامعه‎سازی است. برای ساختن یک جامعه، از زوایای گوناگون می‎توان وارد شد. یکی از این زوایای نوین جامعه‎سازی در غرب، زاویه تبیین و تنظیم سبک زندگی یا Life style است. البته تلقی قرآنی کاملی نیز در این زمینه، برای جامعه‎سازی وجود دارد که همان تفکیک دو نوع زندگی یا حیات است: حیات طیبه و حیات خبیثه. پس در یک تلقی قرآنی نیز می‎توان از زاویه زندگی و حیات برای جامعه‎سازی وارد عرصه شد. اما این موضوع در غرب قدمت کوتاهی دارد، که علی‎رغم آن، به مسأله طراز نخست فرهنگی غرب تبدیل شده است. در نتیجه، اگر موضوع سبک زندگی را یکی از مدخل‎‎های جامعه‎سازی، یعنی جامعه از حیث آن‎چه که «باید» باشد، بدانیم، پس چیستی، چرایی و چگونگی سبک زندگی، یک موضوع استراتژیک است.

گفتید که سبک زندگی با تلقی جدید از آن، قدمت کوتاهی در غرب دارد. این قدمت به چه هنگام برمی‎گردد و مقوله سبک زندگی در آن هنگام چگونه مطرح شد؟
زندگی و چگونگی آن، همواره دغدغه بشر بوده است. مفاهیم «حیات» در قرآن، «Life» در انگلیسی، و «زندش» یا «زندگی» در فارسی، مبین این قدمت هستند. اما سبک زندگی که امروز بر زبان‎ها جاری است، اغلب منظور سبک زندگی مهاجم و هژمون آمریکایی است که با عنوان American Lifestyle یا An American Way of Life که «راه و روش زندگی آمریکایی» است، معرفی می‎شود. سبک زندگی آمریکایی با این تلقی، مبتنی بر بررسی «آدام کورتیس»، در حدود 40 سال پیشینه دارد.
یعنی از دهه 1970 به این سو.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۵۶
فرهنگ معاشرت

 آنچه می‌آید  توصیه‌ی تشکیلاتی شهید بزرگوار آیت الله دکتر بهشتی است که حدود 30 سال پیش در جمع انجمن‌های اسلامی سازمان بهزیستی بیان شده است.

ما برای این‌که بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی‌شک باید متشکل باشیم. رابطه‌های ایمانی، اعتقادی، علمی، و دینی سازمان‌نیافته، برای رسیدن به "بخشی" از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می‌تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمان‌های یک انقلاب کافی نیست... ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم؛ اما شرط آن این است که:

1. تشکل باید پاسدار ارزش ها باشد، نه پاسدار خود. نگهبان ارزش‌ها باشد، نه نگهبان خود.

2. تشکل باید سازنده‌ی ما، آسان‌کننده‌ی خودسازی برای ما و کمکی به «سیر الی الله» برای شرکت‌کنندگان در این تشکل باشد.

3. شرط سوم، این‌که این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه این‌که یک باری باشد بر دوش این جامعه.

برادرها و خواهرهائی که بار سنگین مسئولیت‌ها را بر دوش دارید و چشم‌ها در انتظار نتایج تلاش‌های به‌هم‌پیوسته‌ی شماست، خوش آمدید!

شماها در اقلیت هستید و دیگر نمی‌خواهیم تعارف بکنیم که اقلیت هستیم. شما اقلیت مؤمن می‌خواهید چه کار کنید؟ می‌خواهید بر ستون قدرت دولت تکیه کنید و بگویید بله، امروز دیگر دولت، دولت ماست؟ می‌خواهید بر ستون قدرت دولت پیروز انقلاب تکیه کنید و کارهایتان را پیش‌ببرید؟ نظر ماها این است که شما یک اقلیتی باشید که تکیه‌ کنید بر:

1. ایمان هر‌چه قوی‌تر به آرمان‌تان و به کارتان؛ نگذارید این ایمان در شماها خدای ناکرده پژمرده و ضعیف شود. این ایمان باید روز به روز تقویت‌گردد.

2. برنامه‌های عملی‌ای که در‌آن، تفوق و برتری کارکرد ساختار اسلامی و نیروهای مؤمن به چشم بخورد؛ باید به‌گونه‌ای باشد که خواهر مسلمان و برادر مسلمان ما که از یک هم‌سن‌ و همکلاسی و هم‌رتبه‌ی غیر‌مسلمانش در مقام عمل دینی صالح‌تر است، در مقام عمل اجتماعی نیز سودمندتر باشد. اگر عمل شما به حال مردم سودمند واقع شو‌د، ماندنی خواهید بود. این بیان قرآن است. «فاما الزبد فیذهب جفاءً و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض» [کف می‌رود و آن‌چه برای انسان‌ها سودمند است می‌ماند. سوره‌ی مبارکه رعد/ آیه 17] سودمندی بیشتر ما باعث پیروزی ماست. به همین جهت در خودسازی فردی و جمعی انجمن‌هایتان باید طوری برنامه‌ریزی کنید که در صحنه‌ی خدمت به مردم بدرخشید؛ نه برای تعریف مردم بلکه برای خدا.

3. ارتباط‌تان را قوی کنید؛ وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتی‌که همه یک‌جا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر می‌کنید.

4. جذب عناصر جدید؛ گاهی دافعه خیلی قوی است؛ اما جاذبه چندان قوی نیست. مسلمان، هم دافعه دارد و هم جاذبه. شما باید جاذبه‌تان زیاد باشد. باید کلامتان و رفتارتان چنان باشد که اطرافیانتان را یکی یکی جذب ‌کنید. اصلاً باید برنامه داشته باشید برای جذب آنها. مبادا فکر کنید که اینهایی که با ما مخالف هستند دیگر کارشان خراب است و درست‌شدنی نیستند. خیر، انسان تغییر‌ می‌کند. خیلی‌ها آدم‌های خوبی هستند، می‌لغزند و بد می‌شوند. خیلی‌ها آدم‌های بدی هستند و در اثر ارشاد و معاشرت خوب می‌شوند. تعالیم اسلام یادتان نرود. اسلام می‌گوید تا آخرین لحظات حیات، درِ توبه باز است.

5. انضباط؛ هر کار دسته‌جمعی‌ای که انجام می‌دهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمان‌ها به انضباط مقدار کمی بها می‌دهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها‌ بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد.

6. شناسایی و کشف استعدادها؛ کشف عناصر مدیر و به دردخور که بتوانند پستهای کلیدی و مؤثر را با لیاقت اداره کنند. گاهی ما یک فرد متدین و خوبی را می‌‌گذاریم رأس کاری ولی چون توانایی‌اش ضعیف است، اثر بدی می‌گذارد. شما باید مدیرهای مومن و متعهد 10 سال آینده را، هم کشف کنید و هم بسازید.

7. معلوماتتان را ببرید بالا در کنار مطالعات اسلامی؛ مطالعاتتان باید اسلامی باشد، فنی هم باید باشد. هر کدام از شما وظیفه‌ی شرعی‌تان است که در هفته یک مقدار روی رشته‌ی خاص خودتان مطالعه‌ی فنی کنید، طوری که کاردانی و کارایی فنی شما رو به افزایش پیگیر و مستمر باشد.

8. شیوه‌های صحیح برخورد با دشمن و مخالف را یاد بگیرید؛ گاهی برادرها و خواهرها با جریانهای مخالف می‌خواهند برخورد کوبنده داشته باشند؛ اما طرز برخورد آنها طوری است که در جامعه محکوم می‌شوند. شیوه‌های برخورد باید صحیح باشد. باید درباره‌ی این شیوه‌های برخورد بنشینید و تبادل نظر کنید.

9. انتقاد از خویشتن؛ آیا هیچ وقت دور هم جمع می‌شوید بگویید این یک هفته نقایص و عیب کارم این بود. این کار را می‌کنید یا خیر؟ خوب، شروع‌کنید! هیچ اشکالی ندارد. «المؤمن مرآت المؤمن» یعنی چه؟ برادر و خواهر مسلمان باید آینه‌ی یکدیگر باشند. آینه یکی از کارهایش این است که عیب‌های آدم را می‌گوید. بنابراین هر هفته‌ای، دو هفته‌ای، یک ساعت دور هم بنشینیم با روی باز و گشاده‌رویی هر کسی اول عیب‌های خودش را بگوید بعد آنهایی که جا می‌ماند دیگران بگویند، بعد هم عیب جمعمان را بگوییم.

10. امید کامل به آینده؛ هیچ مسلمانی حق یأس و ناامیدی ندارد. آدم‌هایی که ایمان به خدا ندارند آنهایی هستند که از گشایش‌آفرینی خدا در تنگناها مأیوس می‌شوند. انسانهای مؤمن همیشه باید امیدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما تعلیم می‌دهد که نه با یک غوره سردی‌تان بشود و نه با یک مویز گرمی‌تان."
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۵۳
فرهنگ معاشرت

آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام
«ترجمه کتاب العشره وسائل الشیعه»

این کتاب را رهبری در سخنان اخیر خود در مورد سبک زندگی اسلامی معرفی کرده اند.

شما می توانید این کتاب را از لینک زیر دانلود کنید:

دانلود کتاب العشره نوشته شیخ حرّ عاملى

« فهرست مطالب »

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۴۸
فرهنگ معاشرت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۱۴:۴۷
فرهنگ معاشرت